مافیا ی خطر ناک من (4)p
پارت 4 مافیای خطرناک من :
پشت سر پدرم از اپارتمان زدیم بیرون چند دیقه وایسادیم تا یه تاکسی گیرمون بیاد
واقعا خجالت اوره
منو پدرم پشت نشستیم هیچ مکالمه ای بیمون نبود پدرم رو به راننده گفت لطفا عمارت مین ....... برید
راننده : حتما
بعد از چند دفیفه پدرم سکوت را بینمان شکست و اروم گفت :
پ ا/ت : ا/ت یادت باشه اونجا با مهمونا مخصوصا با مادر و پدر شوگا خوب برخورد کنی
باید عالی به نظر بیای من جلو اونا کلی ازت تعریف کردم پس یادت نره
ا/ت : بابا اوکیه تمام سیعمو می کنم ( با کمی بغض و اروم )
ا/ت : ولی یه سوال شوگا کیه :
پ ا/ت : کسی که قراره باهاش ازداج کنی
بعد از نیم ساعت به عمارات رسیدیم
......... ادامه دارد ( کم بود برای همین شرطی نداره
پشت سر پدرم از اپارتمان زدیم بیرون چند دیقه وایسادیم تا یه تاکسی گیرمون بیاد
واقعا خجالت اوره
منو پدرم پشت نشستیم هیچ مکالمه ای بیمون نبود پدرم رو به راننده گفت لطفا عمارت مین ....... برید
راننده : حتما
بعد از چند دفیفه پدرم سکوت را بینمان شکست و اروم گفت :
پ ا/ت : ا/ت یادت باشه اونجا با مهمونا مخصوصا با مادر و پدر شوگا خوب برخورد کنی
باید عالی به نظر بیای من جلو اونا کلی ازت تعریف کردم پس یادت نره
ا/ت : بابا اوکیه تمام سیعمو می کنم ( با کمی بغض و اروم )
ا/ت : ولی یه سوال شوگا کیه :
پ ا/ت : کسی که قراره باهاش ازداج کنی
بعد از نیم ساعت به عمارات رسیدیم
......... ادامه دارد ( کم بود برای همین شرطی نداره
۶۲۵
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.