پارت آخر فیک بانی
★ویو ات★
پاشدم سوار ماشین شدم که برم خونه و بعد 10 مین رسیدم خونه
کلید داشتم پس زنگ نزدم و مستقیم داخل خونه رفتم و دیدم کوک مث چی عرق کرده و داره نفس نفس میزنه
-جئون جونگ کوک من که خونه نبودم با چی تحریک شدی؟ *با لحن حرصی
+بیب بخدا کار ته بود اون برام یه ویدیو پ.ورن فرستاد من میخوام خفش کنم بخاطر همین کارش*با لحن التماسی
-ولی دیشب کلی با من دعوا کردی که چرا رو کاغذات قهوه ریختم
+بیب عاح درد دارم بیب ببخشید من نیازت دارم بیب لطفا*با لحن التماسی
-انقد لحنش التماسی و مظلوم بود که نتونستم بهش نه بگم ولی خوب دارم دارم میترکم از حسودی من از این که اون با پ.ورن تحریک بشه متنفرم چون با دیدن بدن ل.خت دخترای دیگه تحریک میشه*تو دلش
(اص.مات خونا بیاین پی)
*بعد چند ساعت*
★ویو ات★
★چند ساعت بعد★
با دل درد شدید از خواب بیدار شدم که دستای کوک رو حلقه شده دور خودم دیدم، آروم از بغلش اومدم بیرون که ساعتو نگاه کنم که جناب بانی بیدار شدن
+بیب چی شده بیا بخوابیم*لحن خوابالو
-کوک ساعت 4 بعد از ظهره
+خوب باشه
-مگه تو امروز ساعت 6 نباید بری برای عکاسی کالوین کلین؟
+درد نداری؟
-چرا خیلی🥺
+بیا یکم دلتو ماساژ بدم بعدش میرم
-*رفت بغل کوک
★ویو ادمین★
بعد یه ساعتم کوک رفت برای عکاسی کالوین کلین
کوک و ات چندماه بعد صاحب یه دوقلو شدن که یکیش دختر و اونیکی پسر بود برای اسمشون هم ایده ای ندارم😑
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
پاشدم سوار ماشین شدم که برم خونه و بعد 10 مین رسیدم خونه
کلید داشتم پس زنگ نزدم و مستقیم داخل خونه رفتم و دیدم کوک مث چی عرق کرده و داره نفس نفس میزنه
-جئون جونگ کوک من که خونه نبودم با چی تحریک شدی؟ *با لحن حرصی
+بیب بخدا کار ته بود اون برام یه ویدیو پ.ورن فرستاد من میخوام خفش کنم بخاطر همین کارش*با لحن التماسی
-ولی دیشب کلی با من دعوا کردی که چرا رو کاغذات قهوه ریختم
+بیب عاح درد دارم بیب ببخشید من نیازت دارم بیب لطفا*با لحن التماسی
-انقد لحنش التماسی و مظلوم بود که نتونستم بهش نه بگم ولی خوب دارم دارم میترکم از حسودی من از این که اون با پ.ورن تحریک بشه متنفرم چون با دیدن بدن ل.خت دخترای دیگه تحریک میشه*تو دلش
(اص.مات خونا بیاین پی)
*بعد چند ساعت*
★ویو ات★
★چند ساعت بعد★
با دل درد شدید از خواب بیدار شدم که دستای کوک رو حلقه شده دور خودم دیدم، آروم از بغلش اومدم بیرون که ساعتو نگاه کنم که جناب بانی بیدار شدن
+بیب چی شده بیا بخوابیم*لحن خوابالو
-کوک ساعت 4 بعد از ظهره
+خوب باشه
-مگه تو امروز ساعت 6 نباید بری برای عکاسی کالوین کلین؟
+درد نداری؟
-چرا خیلی🥺
+بیا یکم دلتو ماساژ بدم بعدش میرم
-*رفت بغل کوک
★ویو ادمین★
بعد یه ساعتم کوک رفت برای عکاسی کالوین کلین
کوک و ات چندماه بعد صاحب یه دوقلو شدن که یکیش دختر و اونیکی پسر بود برای اسمشون هم ایده ای ندارم😑
#سناریو #سناریو_بی_تی_اس #بنگتن #بی_تی_اس #فیک #وانشات #یونگی #شوگا #کیم_سوک_جین #کیم_نامجون #رپ_مانستر
#جیهوپ #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئونجونگکوک #نفر_بعدی_درکار_نیست #نفر_بعدی_هیتر_ها_هستند
۸.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.