به وقت عاشقی♡... P=17
(سر میز شام _ ا.ت و کوک کنار هم نشستن و کیم رو بروشون_ ا. ت و کوک درگوشی صحبت میکنن)
ا. ت=قرار شد ازت چیزی بخوام درسته
کوک=جدی جدی میخوای ازم چیزی درخواست کنی!
ا. ت=نه پس... روتو برم
کوک=خب حالا چی میخوای ا. ت خانم
ا. ت=فردا وقت داری
کوک=اره چطور
ا. ت=پایه یه چالش هستی
کوک=مثلا چی
ا. ت=بریم خرید... من برای تو لباس انتخاب کنم... تو هم برای من... قبوله ؟
کوک=این یعنی با من بهت خوش گذشته... هوم؟
ا. ت=يا کوکی پرو نشو
کوک=کیوتتتت... قبوله... اما چرا همچین چالشی؟
ا. ت=قراره ازدواج کنیم.. درسته؟
کوک=درسته
ا. ت=ولی کوک ناراحت نشیا... اما من دوست داشتم شوهر آیندم یه تیپ دیگه ای میداشت....
کوک=من بد تیپم؟
ا. ت=نه نه... کوکیم خیلیم خوش تیپی... یه پا گانگستری
کوک=برو بابا... تو حرفت و زدی
ا. ت=يا کوک... اینجوری نگو من منظوری نداشتم خودتم میدونی... ناراحت میشم
کوک=...
ا. ت=کوکی قهری؟
کوک=مگه برات مهمه...
ا.ت=خیلی زیاد
کوک=دروغ میگی
ا. ت=نخیرم دروغ نمیگم
کوک=من باور نمیکنم...
(یه لحظه... فهمیدم! چشمام و ریز کردم)
ا. ت=هی کوک
کوک=هوم
ا. ت=من میدونم نقشت چیه...
کوک=جدی؟
ا. ت=من به این زودیا وا نمیدم...
(اخم ریزی کرد... چشماش و جمع کرد و به صورتم خیره شد)
کوک=یعنی ازم خوشت نمیاد؟
(صورتم و به سمت ظرف غذام برگردوندم)
ا. ت=یه روزه؟ عجیب بنظر میای... اما...
کوک =خب؟
ا. ت=بنظرم...امروز با تو بهم خوش گذشت
کوک=.... منم... فردا چه ساعتی
ا. ت=برای چالش؟
(چشماش و ازم گرفت و به غذا خوردن ادامه داد)
کوک=اوهوم
ا. ت=ساعت 9 خوبه؟
کوک=اره خوبه...
ا. ت=باشه بعدشم می....
کیم=یا چقدر پچ پچ میکنینا... درگوشی کار زشتیه
کوک و ا. ت=(خنده ریز)
ا. ت=ببخشید پدر
.....
(1:45)
کوک=فردا میبینمت
ا.ت=منم همینطور...
کوک=شبت بخیر
ا. ت=شب تو هم بخیر
(کوکی رفت سمت ماشینش... لباش و حالت بوس کرد و رفت)
ا. ت=.... واو... قبلم... ♡
(اینجوری نمیشه ها لایک کنین دیگه... یه پیام انگیزشی چیزی... اینجوری بکنین من با چه انگیزه ای بنویسم...؟)
ا. ت=قرار شد ازت چیزی بخوام درسته
کوک=جدی جدی میخوای ازم چیزی درخواست کنی!
ا. ت=نه پس... روتو برم
کوک=خب حالا چی میخوای ا. ت خانم
ا. ت=فردا وقت داری
کوک=اره چطور
ا. ت=پایه یه چالش هستی
کوک=مثلا چی
ا. ت=بریم خرید... من برای تو لباس انتخاب کنم... تو هم برای من... قبوله ؟
کوک=این یعنی با من بهت خوش گذشته... هوم؟
ا. ت=يا کوکی پرو نشو
کوک=کیوتتتت... قبوله... اما چرا همچین چالشی؟
ا. ت=قراره ازدواج کنیم.. درسته؟
کوک=درسته
ا. ت=ولی کوک ناراحت نشیا... اما من دوست داشتم شوهر آیندم یه تیپ دیگه ای میداشت....
کوک=من بد تیپم؟
ا. ت=نه نه... کوکیم خیلیم خوش تیپی... یه پا گانگستری
کوک=برو بابا... تو حرفت و زدی
ا. ت=يا کوک... اینجوری نگو من منظوری نداشتم خودتم میدونی... ناراحت میشم
کوک=...
ا. ت=کوکی قهری؟
کوک=مگه برات مهمه...
ا.ت=خیلی زیاد
کوک=دروغ میگی
ا. ت=نخیرم دروغ نمیگم
کوک=من باور نمیکنم...
(یه لحظه... فهمیدم! چشمام و ریز کردم)
ا. ت=هی کوک
کوک=هوم
ا. ت=من میدونم نقشت چیه...
کوک=جدی؟
ا. ت=من به این زودیا وا نمیدم...
(اخم ریزی کرد... چشماش و جمع کرد و به صورتم خیره شد)
کوک=یعنی ازم خوشت نمیاد؟
(صورتم و به سمت ظرف غذام برگردوندم)
ا. ت=یه روزه؟ عجیب بنظر میای... اما...
کوک =خب؟
ا. ت=بنظرم...امروز با تو بهم خوش گذشت
کوک=.... منم... فردا چه ساعتی
ا. ت=برای چالش؟
(چشماش و ازم گرفت و به غذا خوردن ادامه داد)
کوک=اوهوم
ا. ت=ساعت 9 خوبه؟
کوک=اره خوبه...
ا. ت=باشه بعدشم می....
کیم=یا چقدر پچ پچ میکنینا... درگوشی کار زشتیه
کوک و ا. ت=(خنده ریز)
ا. ت=ببخشید پدر
.....
(1:45)
کوک=فردا میبینمت
ا.ت=منم همینطور...
کوک=شبت بخیر
ا. ت=شب تو هم بخیر
(کوکی رفت سمت ماشینش... لباش و حالت بوس کرد و رفت)
ا. ت=.... واو... قبلم... ♡
(اینجوری نمیشه ها لایک کنین دیگه... یه پیام انگیزشی چیزی... اینجوری بکنین من با چه انگیزه ای بنویسم...؟)
۳۱.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.