فراموشت نمیکنم!2. P.5
☆فصل دو پارت پنج☆
و قطع کردم...
+دیوونه ی اشغال خر اسکول توله سگ پدرصگگگگگگ و...
=چته ا.تتتتتت؟
متوجه کوک شدم زدم تو صورتم🤦♀️
=از خواب بیدارم کردی نفهممم
+زنت کو؟
=به زنم فش میدییییی
+نه...یعنی ارهههه میخوای شی کنیییی
=میییک.....نه هیچی ولش... حالا چته؟
+دیدی نمیتونی😂😂😂😂😂😂هارررررر
=درددددد
+امروز چه روزیه؟
=پنجشنبه
+اعههعههههههه جمعس دیووونههههه سالگردنتونه
=یااااااااااا حرضت موسی🤐🤐🤐🤐🤐
+یونا زنگ زد منو کشت... منم اونو فش میدادم
=بله بله صحیح... در ضمن میدونم و اینکه همه مهمونن
+همه؟🤨
=اره دیگه مامان باباعو تهیونگینا
+مجبوری با تهیونگ خوب باشی نههه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
=خب که چیییی
+هیچی
=تهیونگ فقط با دخترا ول میچرخه ازش بدم میاد
+تو نمیچرخی مثلا؟
=مثال؟
+اگه اون روز میرفتم میکپیدم یونا رو کرده بودیییی
=یاااااا
×ببندییییییینننننن(جیغ)
=+😂
×درددددد....از صبح تاحالا کلا رو مخمینننن
=مگه کلا چقد گذشته عشقم؟
+عووووق
=خودتم مبتلا میشی
+هاها... بشین تا بشم😂
×😑😑😑😑😑😑
=میونگ
×بله
=بریم بیرون
(میونگ کوکو زد)
×گشنتون نیست احیانا🫥
+اره اره خیلی گشنمه
=بریم کوفت کنیم یعنی چیزززز بخوریم
رفتیم پایین صبحونمونو خوردیم... کوک میونگو برد خرید🤭🤭 منم به مامان و بابا گفتم بیان... وقتی رسیدن...
ب.ا: دخترم به خانواده ی عروسمونم بگو
م.ا: اره نمیشه که اونا با عروس بیان
+چشم... ولی چرا من؟
ب.ا: مامانت که داره غذا میپزه منم که خونرو جشن میبندم ماشالاه پسرمونم که بیکار الیهه
+بالاخره فهمیدین😂😂باشه چشم
رفتم زنگ بزنم بابای میونگ گوشیو برداشت...
ب.ت: سلام دخترم
+سلام اقای کیم ببخشید مزاحم شدم خواستم...(قضیه رو میگه و اوناهم میان)
ناگهان ۵ نفری باهم بعد از اومدنشون میخندیدیم که در زدن، رفتم درو باز کردم خشکم زد...
*نکته*تهیونگ نیست.
&/سلام
+شماها اینجا چی میکنین؟
&/کوک دعوتمون کرده
+اااهااا بفرمایید تو
از این قضیه راضی نبودم ولی خب غریبه که نبودن خواستم درو ببندم که دست ینفر مانع شد فهمیدم یوناس
÷سلامم خوشگلمممممممم
+ووویییییی هایییی
÷سالگرد داداشت مبارکککک
+مرسییییی
م.ا: چندش بازیاتون تموم شدد؟ زود لباستونو عوض کنین بیاین کمک
رفت لباساشو عوض کرد ولی من هنوز لباس عادی تنم بود
ب.ا: دخترم چرا لباساتو عوض نمیکنی؟
+نمیدونم چی بپوشم
ب.ا: لباس نداری مگه؟
+دارم ولی حوصله ی پوشیدن ندارم(جفت خودمی خواهرم😂)
ب.ا: بگم یکی بیاد برات بپوشه؟
+نهههههههه
خواستم برم بالا لباسمو عوض کنم که گوشیم زنگ خورد
میتسو بود(حالا بعدا میفهمین کیه)
مکالمه:
٪سلام ا.ت
+علیک
٪عروسی داداشت دعوتم نکردی نمیخوای سالگردش دعوتم کنی؟
+خیلی خب توهم بیت میبینمت
پایان مکالمه...
/کی بود؟
+به تو چ... یعنی میتسو بود
÷میتسو زندس؟
+😂😂😂اره... هی هی رابطتون باهم چجوره؟
÷یواشششش
+جدی جدی نمیخواستی دوس پسرتو بیاری؟
÷ببندددددد
[پرش زمانی به شب بعد از سالگرد و کلی سوپرایز(بله ادمینتون گشادههه)]
م.ت: ا.ت دخترم
+بله خانوم کیم
م.ت:البته لطفا همتون گوش کنین... ا.ت جونم... حاضری با.......
هار هاررررر خمارییییییییی
داره بارون میاد اونجا چخبرررر؟🥲
شرط:
۸ لایک
۸ کامنت
و قطع کردم...
+دیوونه ی اشغال خر اسکول توله سگ پدرصگگگگگگ و...
=چته ا.تتتتتت؟
متوجه کوک شدم زدم تو صورتم🤦♀️
=از خواب بیدارم کردی نفهممم
+زنت کو؟
=به زنم فش میدییییی
+نه...یعنی ارهههه میخوای شی کنیییی
=میییک.....نه هیچی ولش... حالا چته؟
+دیدی نمیتونی😂😂😂😂😂😂هارررررر
=درددددد
+امروز چه روزیه؟
=پنجشنبه
+اعههعههههههه جمعس دیووونههههه سالگردنتونه
=یااااااااااا حرضت موسی🤐🤐🤐🤐🤐
+یونا زنگ زد منو کشت... منم اونو فش میدادم
=بله بله صحیح... در ضمن میدونم و اینکه همه مهمونن
+همه؟🤨
=اره دیگه مامان باباعو تهیونگینا
+مجبوری با تهیونگ خوب باشی نههه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
=خب که چیییی
+هیچی
=تهیونگ فقط با دخترا ول میچرخه ازش بدم میاد
+تو نمیچرخی مثلا؟
=مثال؟
+اگه اون روز میرفتم میکپیدم یونا رو کرده بودیییی
=یاااااا
×ببندییییییینننننن(جیغ)
=+😂
×درددددد....از صبح تاحالا کلا رو مخمینننن
=مگه کلا چقد گذشته عشقم؟
+عووووق
=خودتم مبتلا میشی
+هاها... بشین تا بشم😂
×😑😑😑😑😑😑
=میونگ
×بله
=بریم بیرون
(میونگ کوکو زد)
×گشنتون نیست احیانا🫥
+اره اره خیلی گشنمه
=بریم کوفت کنیم یعنی چیزززز بخوریم
رفتیم پایین صبحونمونو خوردیم... کوک میونگو برد خرید🤭🤭 منم به مامان و بابا گفتم بیان... وقتی رسیدن...
ب.ا: دخترم به خانواده ی عروسمونم بگو
م.ا: اره نمیشه که اونا با عروس بیان
+چشم... ولی چرا من؟
ب.ا: مامانت که داره غذا میپزه منم که خونرو جشن میبندم ماشالاه پسرمونم که بیکار الیهه
+بالاخره فهمیدین😂😂باشه چشم
رفتم زنگ بزنم بابای میونگ گوشیو برداشت...
ب.ت: سلام دخترم
+سلام اقای کیم ببخشید مزاحم شدم خواستم...(قضیه رو میگه و اوناهم میان)
ناگهان ۵ نفری باهم بعد از اومدنشون میخندیدیم که در زدن، رفتم درو باز کردم خشکم زد...
*نکته*تهیونگ نیست.
&/سلام
+شماها اینجا چی میکنین؟
&/کوک دعوتمون کرده
+اااهااا بفرمایید تو
از این قضیه راضی نبودم ولی خب غریبه که نبودن خواستم درو ببندم که دست ینفر مانع شد فهمیدم یوناس
÷سلامم خوشگلمممممممم
+ووویییییی هایییی
÷سالگرد داداشت مبارکککک
+مرسییییی
م.ا: چندش بازیاتون تموم شدد؟ زود لباستونو عوض کنین بیاین کمک
رفت لباساشو عوض کرد ولی من هنوز لباس عادی تنم بود
ب.ا: دخترم چرا لباساتو عوض نمیکنی؟
+نمیدونم چی بپوشم
ب.ا: لباس نداری مگه؟
+دارم ولی حوصله ی پوشیدن ندارم(جفت خودمی خواهرم😂)
ب.ا: بگم یکی بیاد برات بپوشه؟
+نهههههههه
خواستم برم بالا لباسمو عوض کنم که گوشیم زنگ خورد
میتسو بود(حالا بعدا میفهمین کیه)
مکالمه:
٪سلام ا.ت
+علیک
٪عروسی داداشت دعوتم نکردی نمیخوای سالگردش دعوتم کنی؟
+خیلی خب توهم بیت میبینمت
پایان مکالمه...
/کی بود؟
+به تو چ... یعنی میتسو بود
÷میتسو زندس؟
+😂😂😂اره... هی هی رابطتون باهم چجوره؟
÷یواشششش
+جدی جدی نمیخواستی دوس پسرتو بیاری؟
÷ببندددددد
[پرش زمانی به شب بعد از سالگرد و کلی سوپرایز(بله ادمینتون گشادههه)]
م.ت: ا.ت دخترم
+بله خانوم کیم
م.ت:البته لطفا همتون گوش کنین... ا.ت جونم... حاضری با.......
هار هاررررر خمارییییییییی
داره بارون میاد اونجا چخبرررر؟🥲
شرط:
۸ لایک
۸ کامنت
۴.۱k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.