اولین آشنایی من!
p8
ا/ت ویو
از خواب بیدار شدم سرم به شدت درد میکرد چون دیشب خیلی خورده بودم که یه لحظه یاد تهیونگ افتادم که نجاتم داده ناخودآگاه لبخندی رو لبم نشست
ولی من دیروز باهاش بد حرف زدم!
ازش باید عذرخواهی و تشکر کنم
یه هودی با شرتک لی پوشیدم و موهام و حالت دادم و در و زدم ولی با کسی که پشت در دیدم نمیدونم چرا ناراحت شدم!
ا/ت ویو
از خواب بیدار شدم سرم به شدت درد میکرد چون دیشب خیلی خورده بودم که یه لحظه یاد تهیونگ افتادم که نجاتم داده ناخودآگاه لبخندی رو لبم نشست
ولی من دیروز باهاش بد حرف زدم!
ازش باید عذرخواهی و تشکر کنم
یه هودی با شرتک لی پوشیدم و موهام و حالت دادم و در و زدم ولی با کسی که پشت در دیدم نمیدونم چرا ناراحت شدم!
۸.۰k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.