پارت 1
پارت 1
دکمه رو زدی و شروع کردی به دویدن زدی رو دور تند میدوییدی بعد یه ربع رفتی سراغ وزنه یکم وزنه زدی و حوله رو دور گردنت انداختی و رفتی بیرون از باشگاه( باشگاه داخل خونه هست چون نمیتونه بره بیرون مافیاعه) داشتی میرفتی سمت آشپزخونه تا آب بخوری رسیدی و کمی آب برداشتی و رفتی تو اتاقت امروز ماموریت داشتی و باید حاضر میشدی امروز روز خواصی بود ساعت 7 باید میرفتی الان ساعت 4 بود رو تخت دراز کشیدی و ساعتت رو کوک کردی و طولی نکشید که خوابت برد......
ا/ت :
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم، ساعت 6 بود یه دوش گرفتم و یکم آرایش کردم و لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون، مکسو دیدم که وایساده ( مکس دست راستشه ) بهش گفتم : آماده ای؟ مکس : آره ا/ت : پس بریم سوار ماشین شدید و رفتید . بعد از نیم ساعت رسیدید به عمارت بزرگی که توش جشن بود. ( الان میگید چه جشنی بزودی میفهمید ) رفتید تو یه گوشه نشستید. کسی حواسش به شما نبود. یه گارسون اومد و شامپاین تاعروف کرد ما هم برداشتیم، کمی ازش خوردم و بعد شروع کردن به نواختن موسیقی رمانتیک بی کلام الان وقتش بود
دکمه رو زدی و شروع کردی به دویدن زدی رو دور تند میدوییدی بعد یه ربع رفتی سراغ وزنه یکم وزنه زدی و حوله رو دور گردنت انداختی و رفتی بیرون از باشگاه( باشگاه داخل خونه هست چون نمیتونه بره بیرون مافیاعه) داشتی میرفتی سمت آشپزخونه تا آب بخوری رسیدی و کمی آب برداشتی و رفتی تو اتاقت امروز ماموریت داشتی و باید حاضر میشدی امروز روز خواصی بود ساعت 7 باید میرفتی الان ساعت 4 بود رو تخت دراز کشیدی و ساعتت رو کوک کردی و طولی نکشید که خوابت برد......
ا/ت :
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم، ساعت 6 بود یه دوش گرفتم و یکم آرایش کردم و لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون، مکسو دیدم که وایساده ( مکس دست راستشه ) بهش گفتم : آماده ای؟ مکس : آره ا/ت : پس بریم سوار ماشین شدید و رفتید . بعد از نیم ساعت رسیدید به عمارت بزرگی که توش جشن بود. ( الان میگید چه جشنی بزودی میفهمید ) رفتید تو یه گوشه نشستید. کسی حواسش به شما نبود. یه گارسون اومد و شامپاین تاعروف کرد ما هم برداشتیم، کمی ازش خوردم و بعد شروع کردن به نواختن موسیقی رمانتیک بی کلام الان وقتش بود
۳۹.۱k
۲۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.