پارت7-نفوذ
جیمین ویو*
دلم واسه سورا تنگ شده بود امروز بعد چند ماه دیدمش
هنوزم همونقد خوشگله . حیف که ادمای کثیفی مثل جان میخوان ازش استفاده کنن ، ازین به بعد نمیزارم کسی بهش نگاه کنه وگرنه خودم با دستای خودم خفش میکنم
حال سورا ازون موقع خیلی بد شد و ناراحتی قلبی گرفت به خاطر ترسش ازون اتفاق اما خب الان یکسالی میشه که منو تهیونگ میبریمش دکتر تا باهاش صحبت کنن و سورا رو به همون سورای قبلی و پرجنب و جوش تبدیل کنن
امید وارم که سورا خوب بشه واقعا دلم میخواد مثل قبل بشه
داشتم فک میکردم که دیدم سورا داره به یجایی نگاه میکنه و فکر میکنه خیلی ساکت بود پاهاش رو بقلش گرفته بود و سرش رو گذاشته بود روی زانوهاش
رفتم پیشش تا باهاش صحبت کنم دکترا میگفتن اگه باهاش بیشتر حرف بزنیم وعضش بهتر میشه اما خودش نزاشت چیزی ازون قضیه به مامان و بابا بگیم
؛ سورا به چی فکر میکنی
+دیدم جیمین با دوتا قهوه اومد و با لحن اروم و مهربونونه ای باهام صحبت کرد
+ممنون... داشتم به اینکه میشه من سورای قبلی بشم فک میکردم
؛ با این حرفش خیلی خوشحال شدم
؛ به به سورا خانم بلخره به فکر تغییره*باداد و خوشحالی
+نه فقط داشتم فک میکردم هنوز خاطره خوبی ندارم
؛ خب ول کن اون گذشته رو ازین به بعد من و تهیونگ مواظبتیم و نمیزاریم اتفاقی برات بیفته
+سعی میکنم اما هنوزم سخته برام
؛ باشه کوچولو قهوهت رو بخور تا سرد نشده
+باشه مرسی
داداش من کجا بخوابم خوابم میاد
؛ ازونجایی که اتاقای دیگه اماده نیست باید پیش خودم بخوابی کوچولو
+باشه درضمن به من نگو کوچولو
؛ باشه سورا کوچولو
+اتاقت کجاست؟
؛ اونجا( با انگشت اشاره میکنه)
+بریم بخوابیم
؛ بریم
سورا ویو*
وای خدیا چه تخت نرمی داره چقدم اتاقش قشنگه عین سلیقمهه
+داداش چه اتاق قشنگی داری
؛ قابل شمارو نداره
+میای قبل خواب بازی انلاین بکنیم؟
؛ ارههههبعد یک ساعت بازی کردن ساعت 10 شده بود و خوابیدیم
صبح ساعت8*
از خواب بیدار شدم و رفتم کارام رو انجام دادم
+صبح بخیر داداش جونمممم
؛ سلام عزیزم
+ داداش صبحونه خوردی؛؟
؛ نه منتظر تو بودم
+اها بریم بخوریم
؛ بریم
+وای خدایا پنکیک و نوتلا ااا خودت درستش کردی؟ خیلی خوشمزس
؛ اروم نوش جونت
+مرسی😆
... وسط صبحانه...
+برنامه چیه؟
؛ ته یک یک ساعت دیگه میاد دنبالت که برین خونه خودت
+اها
؛ شب هم میام بریم خونه مامانشون
+باشه یک ماهی میشه ندیدمشون دلم براشون تنگ شده
؛ اروم به ته هم بگو ساعت 6 اماده باشن بریم میام دنبالتون
+باشه
دلم واسه سورا تنگ شده بود امروز بعد چند ماه دیدمش
هنوزم همونقد خوشگله . حیف که ادمای کثیفی مثل جان میخوان ازش استفاده کنن ، ازین به بعد نمیزارم کسی بهش نگاه کنه وگرنه خودم با دستای خودم خفش میکنم
حال سورا ازون موقع خیلی بد شد و ناراحتی قلبی گرفت به خاطر ترسش ازون اتفاق اما خب الان یکسالی میشه که منو تهیونگ میبریمش دکتر تا باهاش صحبت کنن و سورا رو به همون سورای قبلی و پرجنب و جوش تبدیل کنن
امید وارم که سورا خوب بشه واقعا دلم میخواد مثل قبل بشه
داشتم فک میکردم که دیدم سورا داره به یجایی نگاه میکنه و فکر میکنه خیلی ساکت بود پاهاش رو بقلش گرفته بود و سرش رو گذاشته بود روی زانوهاش
رفتم پیشش تا باهاش صحبت کنم دکترا میگفتن اگه باهاش بیشتر حرف بزنیم وعضش بهتر میشه اما خودش نزاشت چیزی ازون قضیه به مامان و بابا بگیم
؛ سورا به چی فکر میکنی
+دیدم جیمین با دوتا قهوه اومد و با لحن اروم و مهربونونه ای باهام صحبت کرد
+ممنون... داشتم به اینکه میشه من سورای قبلی بشم فک میکردم
؛ با این حرفش خیلی خوشحال شدم
؛ به به سورا خانم بلخره به فکر تغییره*باداد و خوشحالی
+نه فقط داشتم فک میکردم هنوز خاطره خوبی ندارم
؛ خب ول کن اون گذشته رو ازین به بعد من و تهیونگ مواظبتیم و نمیزاریم اتفاقی برات بیفته
+سعی میکنم اما هنوزم سخته برام
؛ باشه کوچولو قهوهت رو بخور تا سرد نشده
+باشه مرسی
داداش من کجا بخوابم خوابم میاد
؛ ازونجایی که اتاقای دیگه اماده نیست باید پیش خودم بخوابی کوچولو
+باشه درضمن به من نگو کوچولو
؛ باشه سورا کوچولو
+اتاقت کجاست؟
؛ اونجا( با انگشت اشاره میکنه)
+بریم بخوابیم
؛ بریم
سورا ویو*
وای خدیا چه تخت نرمی داره چقدم اتاقش قشنگه عین سلیقمهه
+داداش چه اتاق قشنگی داری
؛ قابل شمارو نداره
+میای قبل خواب بازی انلاین بکنیم؟
؛ ارههههبعد یک ساعت بازی کردن ساعت 10 شده بود و خوابیدیم
صبح ساعت8*
از خواب بیدار شدم و رفتم کارام رو انجام دادم
+صبح بخیر داداش جونمممم
؛ سلام عزیزم
+ داداش صبحونه خوردی؛؟
؛ نه منتظر تو بودم
+اها بریم بخوریم
؛ بریم
+وای خدایا پنکیک و نوتلا ااا خودت درستش کردی؟ خیلی خوشمزس
؛ اروم نوش جونت
+مرسی😆
... وسط صبحانه...
+برنامه چیه؟
؛ ته یک یک ساعت دیگه میاد دنبالت که برین خونه خودت
+اها
؛ شب هم میام بریم خونه مامانشون
+باشه یک ماهی میشه ندیدمشون دلم براشون تنگ شده
؛ اروم به ته هم بگو ساعت 6 اماده باشن بریم میام دنبالتون
+باشه
۴.۸k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.