سناریو
#سناریو
#استری_کیدز
وقتی نامزدید، میرید خونهی مادربزرگ ا.ت و کل فامیلاشون اونجان و پسر دایی ا.ت تیکه میندازه و میگه : هه با این چشم بادومی ازدواج کردی؟ و با نگاه تمسخر آمیز بهت نگاه میکنه
(چان )
رگ ایرانیش بالا میزنه میخواد یک فحشی بده که جلوش میگیری
(لینو )
سرش رو دم گوشت میاره و آروم میگه :
_ ا.ت...این زبون بسته چی میگه ؟
(چانگبین)
از اونجایی که هیچی از حرفاش نفهمیده اولش چیزی نمیگه اما وقتی نگاه تمسخر آمیزش رو میبینه..اونم عصبی نگاهش میکنه که پشماش میریزه طرف
(هیونجین)
+ مهم نیست...من چون دوستش داشتم باهاش ازدواج کردم...پس...فکر نمیکنم اهمیتی داشته باشه چی میگید
لبخندی به پسر داییت میزنی که اونم با عصبانیت نگاهش رو ازت میگیره و هیون با پوزخند ریزی...راضی بهت نگاه میکنه
(جیسونگ )
سرش رو دمگوشت میاره
_ میشه یک چیز بهش بگم؟...میشه ؟
+ نه جیسونگی ولش کن
_ آخه فوش جدید یاد گرفتم یک جا باید رو کنم
(فلیکس )
شروع میکنه باهات صحبت کردن با اون صدای دیپش که کل جمع پشماشون میریزه...
البته تو فهمیده بودی که این حرکتش واسه این بود تا فقط دهنشون روببنده و موفق هم شد
(سونگمین )
_ چشم بادومی؟
_ ببینم چشمای تو شبیه گردوعه من حرفی میزنم ؟
(جونگین)
بچه هیچی از حرفاش متوجه نمیشه اما وقتی صورت ناراحت تورومیبینه...دستت رو میگیره و با لبخند توی چشمات نگاه میکنه که همین باعث میشه تو هم حرف های آزار دهنده ی پسر دایی اسکلت رو فراموش کنی و لبخند بزنی
#استری_کیدز
وقتی نامزدید، میرید خونهی مادربزرگ ا.ت و کل فامیلاشون اونجان و پسر دایی ا.ت تیکه میندازه و میگه : هه با این چشم بادومی ازدواج کردی؟ و با نگاه تمسخر آمیز بهت نگاه میکنه
(چان )
رگ ایرانیش بالا میزنه میخواد یک فحشی بده که جلوش میگیری
(لینو )
سرش رو دم گوشت میاره و آروم میگه :
_ ا.ت...این زبون بسته چی میگه ؟
(چانگبین)
از اونجایی که هیچی از حرفاش نفهمیده اولش چیزی نمیگه اما وقتی نگاه تمسخر آمیزش رو میبینه..اونم عصبی نگاهش میکنه که پشماش میریزه طرف
(هیونجین)
+ مهم نیست...من چون دوستش داشتم باهاش ازدواج کردم...پس...فکر نمیکنم اهمیتی داشته باشه چی میگید
لبخندی به پسر داییت میزنی که اونم با عصبانیت نگاهش رو ازت میگیره و هیون با پوزخند ریزی...راضی بهت نگاه میکنه
(جیسونگ )
سرش رو دمگوشت میاره
_ میشه یک چیز بهش بگم؟...میشه ؟
+ نه جیسونگی ولش کن
_ آخه فوش جدید یاد گرفتم یک جا باید رو کنم
(فلیکس )
شروع میکنه باهات صحبت کردن با اون صدای دیپش که کل جمع پشماشون میریزه...
البته تو فهمیده بودی که این حرکتش واسه این بود تا فقط دهنشون روببنده و موفق هم شد
(سونگمین )
_ چشم بادومی؟
_ ببینم چشمای تو شبیه گردوعه من حرفی میزنم ؟
(جونگین)
بچه هیچی از حرفاش متوجه نمیشه اما وقتی صورت ناراحت تورومیبینه...دستت رو میگیره و با لبخند توی چشمات نگاه میکنه که همین باعث میشه تو هم حرف های آزار دهنده ی پسر دایی اسکلت رو فراموش کنی و لبخند بزنی
۶۰.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.