فیک ۵
سولی
بیدار شدم دیدم اتاقه خودم نیستم یه نگاهی به خودم انداختم دیدم لخت هستم به خودم اومد که جیغ زدم
+مردتیکه عوضی تو به چه حقی به من دست زدی (داد و عصبی)
جیمین
خواب بودم که صدای جیغ از خواب بلند شدم دیدم سولی هست داشت گریه میکرد سریع بغلش کردم
-هشششش گریه نکن
+ چرا تو به من دست زدی
-دست نزدم فقط لباستو دراوردم که اذیت نشی
+یعنی تو به من دست نزدی ولی بدنمو دیدی (گریه)
-با باهم قرار بزارم
+چی یعنی تو با من
-میای یا نه
+من هنوز بهت اعتماد ندارم
-تو به من یک هفته مهلت بده من خودمو بهت ثابت کنم
+باشه میشه منو ببری خونه
-باشه
+میگم من لباس ندارم
-الان بهت میدم
بنده
جیمین به سولی لباس داده و صبحانه خوردن رفتن سمته خونه سولی
جیمین
وقتی رسیدم تعجب کردم یعنی تو همچین خونه ی زندگی میکنه
+جیمین
-بله
+میای داخل
-ن مرسی
+پس من رفتم بای
-بای
یک هفته بعد
سولی
داخله کافه نشسته بودم که جیمین اومد من عاشقه جیمین شده بودم میخواستم بهش بگم
جیمین
داخله این هفته همه کاری برای سولی کردم که بهم اعتماد کنه من عاشقه سولی شد بودم امروز سولی زنگ زد که بیام کافه منم آماده شدم رفتم کافه دیدم نشسته داره نگاه کاپلا میکنه تا منو برام دست تکون داد رفتم نشستم روبه روش
+جیمینا
-چی کوچولو
+یااا من کوچولو نیستم
-باشه حالا چی شده که گفتی بیام
+میخواستم بگم که باشه بیا قرار بزاریم
-واقعا راست میگی
+اره
شرط
۴۰❤️🔥
۱ لباس
۲ارایش
۳ناخن
بیدار شدم دیدم اتاقه خودم نیستم یه نگاهی به خودم انداختم دیدم لخت هستم به خودم اومد که جیغ زدم
+مردتیکه عوضی تو به چه حقی به من دست زدی (داد و عصبی)
جیمین
خواب بودم که صدای جیغ از خواب بلند شدم دیدم سولی هست داشت گریه میکرد سریع بغلش کردم
-هشششش گریه نکن
+ چرا تو به من دست زدی
-دست نزدم فقط لباستو دراوردم که اذیت نشی
+یعنی تو به من دست نزدی ولی بدنمو دیدی (گریه)
-با باهم قرار بزارم
+چی یعنی تو با من
-میای یا نه
+من هنوز بهت اعتماد ندارم
-تو به من یک هفته مهلت بده من خودمو بهت ثابت کنم
+باشه میشه منو ببری خونه
-باشه
+میگم من لباس ندارم
-الان بهت میدم
بنده
جیمین به سولی لباس داده و صبحانه خوردن رفتن سمته خونه سولی
جیمین
وقتی رسیدم تعجب کردم یعنی تو همچین خونه ی زندگی میکنه
+جیمین
-بله
+میای داخل
-ن مرسی
+پس من رفتم بای
-بای
یک هفته بعد
سولی
داخله کافه نشسته بودم که جیمین اومد من عاشقه جیمین شده بودم میخواستم بهش بگم
جیمین
داخله این هفته همه کاری برای سولی کردم که بهم اعتماد کنه من عاشقه سولی شد بودم امروز سولی زنگ زد که بیام کافه منم آماده شدم رفتم کافه دیدم نشسته داره نگاه کاپلا میکنه تا منو برام دست تکون داد رفتم نشستم روبه روش
+جیمینا
-چی کوچولو
+یااا من کوچولو نیستم
-باشه حالا چی شده که گفتی بیام
+میخواستم بگم که باشه بیا قرار بزاریم
-واقعا راست میگی
+اره
شرط
۴۰❤️🔥
۱ لباس
۲ارایش
۳ناخن
۱۲.۵k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.