چند پارتی جونگ کوک
پارت ۲ ( پارت آخر)
کوک: چند ساعته خونه نرفتم..نگرانش شدم..حالم خوب نبود...حرفش رو باور کردم..ولی خب منم آبروم جلوی اون همه جمعیت از بین رفت...هووفف..( چند بار بهش زنگ زدم جواب نداد). واییییی باید برم خونه
*
کوک: ا/ت..کجایییی..ا/تتت( داد و بغض)
ا/ت: کوککککک....پریود شدمممم( داد و گریه)
کوک: تقویم گوشیمو چک ردم*... وایییی ببخشید...(بغلش کردم.. و بهش یکم مسکن دادم تا آروم بشه و بخوابه)
*
کوک:ببخشید..تقصیر منه که تقویم رو نگاه نکردم:)
ا/ت : عیب نداره..چشمام رو بستم و تو بغل آرامشش غرق شدم*
کوک: چند ساعته خونه نرفتم..نگرانش شدم..حالم خوب نبود...حرفش رو باور کردم..ولی خب منم آبروم جلوی اون همه جمعیت از بین رفت...هووفف..( چند بار بهش زنگ زدم جواب نداد). واییییی باید برم خونه
*
کوک: ا/ت..کجایییی..ا/تتت( داد و بغض)
ا/ت: کوککککک....پریود شدمممم( داد و گریه)
کوک: تقویم گوشیمو چک ردم*... وایییی ببخشید...(بغلش کردم.. و بهش یکم مسکن دادم تا آروم بشه و بخوابه)
*
کوک:ببخشید..تقصیر منه که تقویم رو نگاه نکردم:)
ا/ت : عیب نداره..چشمام رو بستم و تو بغل آرامشش غرق شدم*
۲۱.۱k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.