رمان ازدواج اجباری
#ازدواج_اجباری_پارت_۲۳
به حرف در اومد
+اتاق من فرق داره
_چه فرقی
کمی مکث کرد.
+مدارک شرکت هست که خیلی مهمن اگه گم بشن خیلی برام بد میشه
یکم آروم تر شده بود.
سعی میکردم پشت سر هم
نفس عمیق بکشم که
به هق هق نیوفتم و اشکامو کنترل کنم
لبخندی زدم و با همون
صدای لرزون لب زدم:
_خیله خوب باشه دیگه نمیام داخل اتاقت
با همون اخم
"خوبه" ای زیر لب گفت و رفت
در رو بستم و قفل کردم.
و آروم شروع به اشک ریختن کردم
یعنی آرشام کیه؟
واقعیته که میخواد ازم استفاده کنه برای کارهای خودش؟
اصلا کاره واقعیش چیه؟
خسته بودم
روی تختم رفت و خوابیدم بلکه
ذهنم آروم بگیره
#آرشام
از اتاق بیرون اومدم و به رایان پیامی فرستادم که فیلمی که اومده تو اتاقمو بفرسته.
توی فیلم انگار توجه ای به مدارک روی میز نداشته.
به رایان زنگ زدم
رایان تک خنده ای کرد
-دختره بدبختو چیکار کردی فقط نازت کرده
و شروع به خندیدن کرد
+یادت رفته برای چه کاری میخوامش؟
-ولی هنوز دارم میگم
اون دختر عمته،خوب نیست اینکارو باهاش کنی.
+خودم میدونم دارم چیکار میکنم،بهترین گزینه س میتونه دووم بیاره
-اصلا دوسش نداری؟
+یادت رفته عاشق کیم؟ یادت رفته همه این کارا برای کین
خنده کوتاهی کرد گفت:
-دلت از سنگه ها، هرطور خودت میدونی ولی بخاطر در امان موندن عشقت،
باید فشار زیادی
به دختره وارد کنی
+برام مهم نیست مجبور باشم بخاطر دختری که دوسش دارم هرکاری میکنم......
..............................
کپیاصکیممنوع
ی پارت دیگ میزارم
به حرف در اومد
+اتاق من فرق داره
_چه فرقی
کمی مکث کرد.
+مدارک شرکت هست که خیلی مهمن اگه گم بشن خیلی برام بد میشه
یکم آروم تر شده بود.
سعی میکردم پشت سر هم
نفس عمیق بکشم که
به هق هق نیوفتم و اشکامو کنترل کنم
لبخندی زدم و با همون
صدای لرزون لب زدم:
_خیله خوب باشه دیگه نمیام داخل اتاقت
با همون اخم
"خوبه" ای زیر لب گفت و رفت
در رو بستم و قفل کردم.
و آروم شروع به اشک ریختن کردم
یعنی آرشام کیه؟
واقعیته که میخواد ازم استفاده کنه برای کارهای خودش؟
اصلا کاره واقعیش چیه؟
خسته بودم
روی تختم رفت و خوابیدم بلکه
ذهنم آروم بگیره
#آرشام
از اتاق بیرون اومدم و به رایان پیامی فرستادم که فیلمی که اومده تو اتاقمو بفرسته.
توی فیلم انگار توجه ای به مدارک روی میز نداشته.
به رایان زنگ زدم
رایان تک خنده ای کرد
-دختره بدبختو چیکار کردی فقط نازت کرده
و شروع به خندیدن کرد
+یادت رفته برای چه کاری میخوامش؟
-ولی هنوز دارم میگم
اون دختر عمته،خوب نیست اینکارو باهاش کنی.
+خودم میدونم دارم چیکار میکنم،بهترین گزینه س میتونه دووم بیاره
-اصلا دوسش نداری؟
+یادت رفته عاشق کیم؟ یادت رفته همه این کارا برای کین
خنده کوتاهی کرد گفت:
-دلت از سنگه ها، هرطور خودت میدونی ولی بخاطر در امان موندن عشقت،
باید فشار زیادی
به دختره وارد کنی
+برام مهم نیست مجبور باشم بخاطر دختری که دوسش دارم هرکاری میکنم......
..............................
کپیاصکیممنوع
ی پارت دیگ میزارم
۴.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.