mayday memory ptm7
(از دید ا.ت)
از کوکی جدا شدم و رفتم توی اتاق خودم قلبم داشت از سینم میزد بیرون
یه دفعه یادم اومد یه دفتر خاطرات پیدا کردم رفتم که برش دارم ولی تو اتاق نبود یادم رفت کیفم رو از ماشین بردارم
رفتم داخل پارکینگ و در ماشین رو باز کردم و کیفم رو برداشتم
در ماشین رو قفل کردم و به سمت عمارت حرکت کردم
یه یه دفعه یه نفر منو از پشت گرفت و دستمالی که مواد بیهوش کننده بود رو گذاشت جلود دهنم داشتم دست و پا میزدم که از هوش رفتم
(از دید کوکی)
برای شام رفتم سرِ میز ولی هرچی وایسادیم ا.ت نیومد
یونهی: بچه ها من میرم دنبال ا.ت
(از دید یونهی)
رفتم پشت درِ اتاق ا.ت و در زدم ولی صدایی نشنیدم و دوباره در زدم دیدم صدایی نمیاد نگران شدم و در رو باز کردم ولی ا.ت اونجا نبود
زود رفتم پایین و
یونهی: بچه ها ا.ت تو اتاقش نیست
یونهو: چی مگه میشه
همه باهم رفتیم و کلِ عمارت رو گشتیم ولی هیچ اثری از ا.ت نبود
چِنگ: بچه ها بیاین خوش بین باشیم حتما رفته بیرون چیزی بخره یا قدم بزنه
یونهو: ا.ت ای که من میشناسم از ساعت ۱۰ به بعد بیرون نمیره ولی الان ساعت ۱۱ هست ولی خبری ازش نیست
کوکی: امیدوارم حالش خوب باشه
یونهی: بیاید دوربین ها رو چِک کنیم تمام این عمارت دوربین داره
کوکی: اوهوم بریم
رفتیم داخل اتاق دوربین ها
هیونگ رفت تا دوربین های ساعت ۸ تا ۱۱ رو نگاه کنه(یادتون هست دیگه یونهی خواهر یونهو هست)
یونهو: آه لعنتی (با عصبانیت)
کوکی: چی شده
یونهو: فیلم های ساعت ۸ تا ۱۱ نیست
چِنگ: چی.... کی فیلم دوربین هارو پاک کرده
یونهو: نمیدونم ولی هرکی هست کلِ این عمارت رو حفظه
(از دید ادمین یعنی بنده😎)
بعد از اینکه اون مرد ا.ت رو دزدید برد به یه عمارت دیگه که خیلی خیلی از عمارت ا.ت و دوستاش دور بود
؟: آوردیش جَک
جَک: بله ارباب
؟: 😏 خوبه ببرش به اتاقی که خدمدکار ها براش آماده کردن
جَک: بله قربان
(ممنون که این پارت رو خوندید لایک و کامنت یادتون نره و بگین فک میکنید کی ا.ت رو دزدیده؟؟❣❣)
از کوکی جدا شدم و رفتم توی اتاق خودم قلبم داشت از سینم میزد بیرون
یه دفعه یادم اومد یه دفتر خاطرات پیدا کردم رفتم که برش دارم ولی تو اتاق نبود یادم رفت کیفم رو از ماشین بردارم
رفتم داخل پارکینگ و در ماشین رو باز کردم و کیفم رو برداشتم
در ماشین رو قفل کردم و به سمت عمارت حرکت کردم
یه یه دفعه یه نفر منو از پشت گرفت و دستمالی که مواد بیهوش کننده بود رو گذاشت جلود دهنم داشتم دست و پا میزدم که از هوش رفتم
(از دید کوکی)
برای شام رفتم سرِ میز ولی هرچی وایسادیم ا.ت نیومد
یونهی: بچه ها من میرم دنبال ا.ت
(از دید یونهی)
رفتم پشت درِ اتاق ا.ت و در زدم ولی صدایی نشنیدم و دوباره در زدم دیدم صدایی نمیاد نگران شدم و در رو باز کردم ولی ا.ت اونجا نبود
زود رفتم پایین و
یونهی: بچه ها ا.ت تو اتاقش نیست
یونهو: چی مگه میشه
همه باهم رفتیم و کلِ عمارت رو گشتیم ولی هیچ اثری از ا.ت نبود
چِنگ: بچه ها بیاین خوش بین باشیم حتما رفته بیرون چیزی بخره یا قدم بزنه
یونهو: ا.ت ای که من میشناسم از ساعت ۱۰ به بعد بیرون نمیره ولی الان ساعت ۱۱ هست ولی خبری ازش نیست
کوکی: امیدوارم حالش خوب باشه
یونهی: بیاید دوربین ها رو چِک کنیم تمام این عمارت دوربین داره
کوکی: اوهوم بریم
رفتیم داخل اتاق دوربین ها
هیونگ رفت تا دوربین های ساعت ۸ تا ۱۱ رو نگاه کنه(یادتون هست دیگه یونهی خواهر یونهو هست)
یونهو: آه لعنتی (با عصبانیت)
کوکی: چی شده
یونهو: فیلم های ساعت ۸ تا ۱۱ نیست
چِنگ: چی.... کی فیلم دوربین هارو پاک کرده
یونهو: نمیدونم ولی هرکی هست کلِ این عمارت رو حفظه
(از دید ادمین یعنی بنده😎)
بعد از اینکه اون مرد ا.ت رو دزدید برد به یه عمارت دیگه که خیلی خیلی از عمارت ا.ت و دوستاش دور بود
؟: آوردیش جَک
جَک: بله ارباب
؟: 😏 خوبه ببرش به اتاقی که خدمدکار ها براش آماده کردن
جَک: بله قربان
(ممنون که این پارت رو خوندید لایک و کامنت یادتون نره و بگین فک میکنید کی ا.ت رو دزدیده؟؟❣❣)
۱۰.۱k
۱۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.