تردید🖤پارت(۵)
ت نمیتونم از جام بلند شم که یهو جونگ کوک منو برآید استایل بغل کرد
ا/ت ولم کن به من دست نزن
جونگ کوک:زنگ بزن دکتر بیاد نمیبینی درد داره
جین:الان زنگ میزنم دکتر میشه خیلی سریع بیاید عمارت یکی از پنجره افتاده
دکتر بله الان میام
ا/ت جونگ کوک منو برد توی اتاق خودش
پام خیلی درد میکنه
جونگ کوک:نگران نباش الان دکتر میاد
پس این دکتر کجاست ؟
جین:صدای در میاد حتما دکتره
جونگ کوک:آقای دکتر از پنجره افتاده پاش خیلی درد میکنه
ا/ت همون لحظه دکتر گفت یه سرم آرام بخش بهم میزنه سرمو بهم وصل کرد و من بیهوش شدم
جونگ کوک: ممنون آقای دکتر جین تو دکتر رو راهنمایی کن من پیش ا/ت میمونم
ا/ت وقتی به هوش اومدم جونگ کوک پیشم بود نمیتونستم حرف بزنم اون دستمو گرفته بود وحتی نمیتونستم دستمواز دستش بکشم
Ms. Gara☘️
ا/ت ولم کن به من دست نزن
جونگ کوک:زنگ بزن دکتر بیاد نمیبینی درد داره
جین:الان زنگ میزنم دکتر میشه خیلی سریع بیاید عمارت یکی از پنجره افتاده
دکتر بله الان میام
ا/ت جونگ کوک منو برد توی اتاق خودش
پام خیلی درد میکنه
جونگ کوک:نگران نباش الان دکتر میاد
پس این دکتر کجاست ؟
جین:صدای در میاد حتما دکتره
جونگ کوک:آقای دکتر از پنجره افتاده پاش خیلی درد میکنه
ا/ت همون لحظه دکتر گفت یه سرم آرام بخش بهم میزنه سرمو بهم وصل کرد و من بیهوش شدم
جونگ کوک: ممنون آقای دکتر جین تو دکتر رو راهنمایی کن من پیش ا/ت میمونم
ا/ت وقتی به هوش اومدم جونگ کوک پیشم بود نمیتونستم حرف بزنم اون دستمو گرفته بود وحتی نمیتونستم دستمواز دستش بکشم
Ms. Gara☘️
۲۱.۰k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.