خاطره:
خاطره:
یادمه هر وقت فرش خونمون نجس میشد بابا با یک تشت و یک آفتابه می اومد.ماهیچ وقت فرش رو از خونه بیرون نمی بردیم.بابا فرش رو ازون قسمت که نجس شده خم میکرد و میگذاشت توی تشت.بعد مادرم آروم روی دست بابا آب می ریخت و بابا محل نجاست رو خوب میشست و هر بار هم#فشار میداد تا آب غساله اش جدا بشه.بعد وقتی عین نجاست رفع شد آفتابه رو پر از آب میکردیم و اون وقت بابا سه مرتبه محلی که قبلا داشت میشست رو آبکشی میکرد.اما هریک مرتبه که آب میریخت، آب رو قطع میکرد و خوب فشار میداد فرش رو...دستم روش میکشید چون باید آب غساله از اون جدا بشه .حواسش جمع بود آروم آروم آب ریخته بشه چون آب قلیل بود و نباید به جای دیگه میپاشید.
گاهی هم با شلنگ میشستند.بازم مثل روش قبل فقط به جای آفتابه شلنگ بود و این بار سه مرتبه شستشو برای احتیاط بود چون آب شلنگ آب کر بود.
#احکام
#بیایید_از_احکام_دین_بیشتر_بدانیم
یادمه هر وقت فرش خونمون نجس میشد بابا با یک تشت و یک آفتابه می اومد.ماهیچ وقت فرش رو از خونه بیرون نمی بردیم.بابا فرش رو ازون قسمت که نجس شده خم میکرد و میگذاشت توی تشت.بعد مادرم آروم روی دست بابا آب می ریخت و بابا محل نجاست رو خوب میشست و هر بار هم#فشار میداد تا آب غساله اش جدا بشه.بعد وقتی عین نجاست رفع شد آفتابه رو پر از آب میکردیم و اون وقت بابا سه مرتبه محلی که قبلا داشت میشست رو آبکشی میکرد.اما هریک مرتبه که آب میریخت، آب رو قطع میکرد و خوب فشار میداد فرش رو...دستم روش میکشید چون باید آب غساله از اون جدا بشه .حواسش جمع بود آروم آروم آب ریخته بشه چون آب قلیل بود و نباید به جای دیگه میپاشید.
گاهی هم با شلنگ میشستند.بازم مثل روش قبل فقط به جای آفتابه شلنگ بود و این بار سه مرتبه شستشو برای احتیاط بود چون آب شلنگ آب کر بود.
#احکام
#بیایید_از_احکام_دین_بیشتر_بدانیم
۲.۵k
۰۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.