پارت۱۸(پارت پایانی)

ویو جیا

منو گرفت و به سمت تخت برد پرتم کرد روی تخت خودشم اومد روم

+و..لم...ک.ن

ــ نه ب.ی.ب تو مال منو

و(هر کی اسمات میخواد توی کامنتا هست)

از خواب با نوازش های کسی بیدار شدم هنوزم خیلی درد داشتم چشمام و باز کردم و با جونگکوک روبه رو شدم

ــ درد داری

+ خیلی درد دارم وحشی خیلی بدی دیگه باهام حرف نزن

-ببخشید کوچولوی باشه فهر نکن دیگه

+ولم کن

خواستم از تخت بلند شم که دلم درد گرفت و روی زمین افتادم جونگکوک به سمتم اومد و براید بغلم کرد و به سمت حموم رفت در حموم و باز کرد منو توی وان گذاشت و آب و باز کرد که

+برو بیرون

-ولی من

+برو بیرون(داد)

-باشه عصبانی نشو میرم

از حموم بیرون رفت بعد از چند ساعت از حموم بیرون اومدم لباسم و پوشیدم و دوباره به سمت تخت رفتم روش دراز کشیدم که جونگکوک وارد اتاق شد یه سینی دستش بود به سمتم اومد و

-بلند شو این غذا بو بخور

به تاج تخت تکیه دادم که سینی رو جلوم گذاشت بعد از اینکه غذا رو خوردم سینی رو برداشت و کنارم نشست

-بیا این مسکن و بخور میرم کیسه ی آب گرم و بیارم باشه

+باشه

مسکن و خوردم دوباره دراز کشیدم بعد از ۳مین وارد اتاق شد و به سمتم اومد کیسه ی آب گرم و بهم داد خودشم کنارم دراز کشید و منو بغل کرد و سرم و بوس..ید

-ببخشید فرشته کوچولو

+اشکالی ندارد

-خیلی دوست دارم

+منم دوست دارم



پایان



میدونم بد شود به بزرگی خودتون ببخشید