پارت دوم.
پارت دوم.
لیندا: امتحان چی ضرر نداره خانوم؟ منظورتون چیه؟ خب اگه راه حلی دارید لطفا بهم بگید.
خب ببینید، امروز یه هواپیما دیگه به کره پرواز داره، ولی این هواپیما خصوصی هستش، ینی ما اول باید به کسایی که این هواپیمای خصوصی رو اجاره گرفتن بپرسیم که ایا میتونن یه نفر دیگه رو هم با خودشون ببرن یا نه.
لیندا: وای خانوم تو ووخدا بهشون بگید، من واقعا باید برگردم کره، التماستون میکنم، خواهشتون میکنم راضیشون کنید.
باشه بزارید من برم با رئیسم صحبت کنم الان میام.....
خیلی خیلی ممنونتونم.
کل ماجرای رو واسه رئیس فرودگاه تعریف کردم
رئیس: ولی میدونید که، این کار شدنی نیس، تازه این مسافرا افراد عادی نیستن، کسایی که این هواپیما رو اجاره کردن ایدلای معروف و مشهور کره هستن.
بله رئیس میدونم اونا کی هستن، ولی خب این خانوم هم گناه دارن، اون میخواد برگرده کره...
رئیس: باشه بزار ببینم چیکار میتونم بکنم، ولی مطمئنم این اجازه داده نمیشه که یه فرد غریبه کنار اعضای بزرگترین بوی بند جهان بشینه.......
رئیس: الو اقای پی دی نیم، شما الان تو فرودگاه هستید همراه اعضا؟ اها بله فهمیدم کجا هستید الان میام....
رئیس: سلام، امیدوارم حالتون خوب باشه....
پی دی نیم: خیلی ممنونم...
رئیس: اوه خب خب خب اقای پی دی نیم می میخوا میخواستم یه چیزی ب بگم بگم...........
بله بفرمایید، مشکلی پیش اومده؟ لطفا راحت باشید.
رئیس: کل ماجرای اون دختره مسافر رو بهشون گفتم.
پی دی نیم: متاسفم، ولی نمیشه، امنیت اعضا برام خیلی مهمه، میترسم اتفاقی بیوفته.
رییس: بله درک میکنم، ولی این دختر یکی از شهروندان کره هست و یکی از نخبه ترین دانشجو های پزشکی هستش. مطمئن باشید اتفاقی نمیوفته....... تازه اگه خدایی نکرده اعضا حالشون بد بشه این دختر هستش و میتونه کاری بکنه..... گناه داره.
پی دی نیم: بعد از کلی حرف زدنای رییس فرودگاه قانع شدم و مطمئن شدم جای خطری نیست و قبول کردم.
لیندا: چی چی شد؟ ق ق قبول کردن؟
بله قبول کردن، لطفا چمدونتون رو بردارید و به اون قسمت برید، اونجا یه هواپیما هست، برید و سوار بشید.
لیندا: خیلی خوشحال بودم،،،،،،، واقعا ممنونم، واقعا نمیدونم چطور باید تشکر کنم.
لیندا: رفتم و سوار هواپیمایی که گفته بودن شدم، رفتم رو صندلی اخر ردیف اخر نشستم، تا زیاد تو دید نباشم..............
لیندا: امتحان چی ضرر نداره خانوم؟ منظورتون چیه؟ خب اگه راه حلی دارید لطفا بهم بگید.
خب ببینید، امروز یه هواپیما دیگه به کره پرواز داره، ولی این هواپیما خصوصی هستش، ینی ما اول باید به کسایی که این هواپیمای خصوصی رو اجاره گرفتن بپرسیم که ایا میتونن یه نفر دیگه رو هم با خودشون ببرن یا نه.
لیندا: وای خانوم تو ووخدا بهشون بگید، من واقعا باید برگردم کره، التماستون میکنم، خواهشتون میکنم راضیشون کنید.
باشه بزارید من برم با رئیسم صحبت کنم الان میام.....
خیلی خیلی ممنونتونم.
کل ماجرای رو واسه رئیس فرودگاه تعریف کردم
رئیس: ولی میدونید که، این کار شدنی نیس، تازه این مسافرا افراد عادی نیستن، کسایی که این هواپیما رو اجاره کردن ایدلای معروف و مشهور کره هستن.
بله رئیس میدونم اونا کی هستن، ولی خب این خانوم هم گناه دارن، اون میخواد برگرده کره...
رئیس: باشه بزار ببینم چیکار میتونم بکنم، ولی مطمئنم این اجازه داده نمیشه که یه فرد غریبه کنار اعضای بزرگترین بوی بند جهان بشینه.......
رئیس: الو اقای پی دی نیم، شما الان تو فرودگاه هستید همراه اعضا؟ اها بله فهمیدم کجا هستید الان میام....
رئیس: سلام، امیدوارم حالتون خوب باشه....
پی دی نیم: خیلی ممنونم...
رئیس: اوه خب خب خب اقای پی دی نیم می میخوا میخواستم یه چیزی ب بگم بگم...........
بله بفرمایید، مشکلی پیش اومده؟ لطفا راحت باشید.
رئیس: کل ماجرای اون دختره مسافر رو بهشون گفتم.
پی دی نیم: متاسفم، ولی نمیشه، امنیت اعضا برام خیلی مهمه، میترسم اتفاقی بیوفته.
رییس: بله درک میکنم، ولی این دختر یکی از شهروندان کره هست و یکی از نخبه ترین دانشجو های پزشکی هستش. مطمئن باشید اتفاقی نمیوفته....... تازه اگه خدایی نکرده اعضا حالشون بد بشه این دختر هستش و میتونه کاری بکنه..... گناه داره.
پی دی نیم: بعد از کلی حرف زدنای رییس فرودگاه قانع شدم و مطمئن شدم جای خطری نیست و قبول کردم.
لیندا: چی چی شد؟ ق ق قبول کردن؟
بله قبول کردن، لطفا چمدونتون رو بردارید و به اون قسمت برید، اونجا یه هواپیما هست، برید و سوار بشید.
لیندا: خیلی خوشحال بودم،،،،،،، واقعا ممنونم، واقعا نمیدونم چطور باید تشکر کنم.
لیندا: رفتم و سوار هواپیمایی که گفته بودن شدم، رفتم رو صندلی اخر ردیف اخر نشستم، تا زیاد تو دید نباشم..............
۴۵.۴k
۱۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.