مافیا جذااااب مغرور p:3
رزی : این رئیس جمهور نیست جونگکوکه
ا.ت: ماتم برده بود که یکی از باریگاردا یکم تکون خورد زود یه گلوله تو مغزش فرو کرد با دستم جلو دهن خودمو گرفتم که صدام درنیاد
بهشون گفتن با شماره من به سمت ماشین فرار میکنیم که سه رو گفتم الفرار شدیم که دیدنمون که تهیونگ گفت : خانم کوچولو ها اینجا چیکار میکنید *پوزخند و عصبانی
که رزی گفت : معذرت میخوایم اینا تازه از یه کشور دیگه اومدن هنوز چیزی نمیدونن
جونگکوک : هوووم واسه زیرم خوبن *پوزخند و خنده تحقیر کننده
که ا.ت اشاره کرد و دویدیم سمت ماشین و فرار کردیم
ا.ت: هوووف بخیر گذشت
رزی: امیدوارم ......
( فلش بک به ۱ هفته بعد )
ا.ت ویو :
هووف الان یک هفته است خونه ایم ولی خبری از اون مافیا جذاب نیست واای دارم چی میگم جذاب نه نه
یونا : خب بچه ها الان یه هفته ای میشه خبری نیست به نظرم بریم اول پاساژ بعد امشب بریم بار اوکی ؟
رزی : به نظر منم دیگه خبری نیست
ا.ت : خودتون میدونید من پایه ام دوستان
( فلش بک موقع رسیدن به پاساژ )
ا.ت ویو :
رفتیم پاساژ و لباس خریدیم مال یونا خیلی زیاد باز بود مال من و رزی هم باز بود اما اندازه یونا نه
( فلش بک ۱۱ شب )
ات ویو : خب دیگه بلند شید بریم تا اونجا یه ۱۵ دقیقه راه هست
بچه ها گفتن باشه که حرکت کردیم
رفتیم داخل بار نشستیم یجا که زیاد تو دید نباشه که همه یجا رو نگاه کردن ما هم رد نگاهشون رو گرفتیم و رسیدیم به ....
خب اینم از این پارت کیوتم لایک ، فالو و کامنت یادت نره
شرط پارت بعدی : ۲ تا لایک
ا.ت: ماتم برده بود که یکی از باریگاردا یکم تکون خورد زود یه گلوله تو مغزش فرو کرد با دستم جلو دهن خودمو گرفتم که صدام درنیاد
بهشون گفتن با شماره من به سمت ماشین فرار میکنیم که سه رو گفتم الفرار شدیم که دیدنمون که تهیونگ گفت : خانم کوچولو ها اینجا چیکار میکنید *پوزخند و عصبانی
که رزی گفت : معذرت میخوایم اینا تازه از یه کشور دیگه اومدن هنوز چیزی نمیدونن
جونگکوک : هوووم واسه زیرم خوبن *پوزخند و خنده تحقیر کننده
که ا.ت اشاره کرد و دویدیم سمت ماشین و فرار کردیم
ا.ت: هوووف بخیر گذشت
رزی: امیدوارم ......
( فلش بک به ۱ هفته بعد )
ا.ت ویو :
هووف الان یک هفته است خونه ایم ولی خبری از اون مافیا جذاب نیست واای دارم چی میگم جذاب نه نه
یونا : خب بچه ها الان یه هفته ای میشه خبری نیست به نظرم بریم اول پاساژ بعد امشب بریم بار اوکی ؟
رزی : به نظر منم دیگه خبری نیست
ا.ت : خودتون میدونید من پایه ام دوستان
( فلش بک موقع رسیدن به پاساژ )
ا.ت ویو :
رفتیم پاساژ و لباس خریدیم مال یونا خیلی زیاد باز بود مال من و رزی هم باز بود اما اندازه یونا نه
( فلش بک ۱۱ شب )
ات ویو : خب دیگه بلند شید بریم تا اونجا یه ۱۵ دقیقه راه هست
بچه ها گفتن باشه که حرکت کردیم
رفتیم داخل بار نشستیم یجا که زیاد تو دید نباشه که همه یجا رو نگاه کردن ما هم رد نگاهشون رو گرفتیم و رسیدیم به ....
خب اینم از این پارت کیوتم لایک ، فالو و کامنت یادت نره
شرط پارت بعدی : ۲ تا لایک
۷.۸k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.