♡pt: ⁷ ♡I am not your toy
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرانجر: هی ا/ت کی مرخصت میکنه
ا/ت: هروقت که مشتری ها کم بشن
الکس: وا شاید تا فردا هی مشتری بیاد
ا/ت: نه تایم کارم تا 12شب هست
الکس: هوم
گرانجر: اخ وقعا امروز خیلی حالم رو خوب کردید بچها خیلی ممنون
الکس: چرا مگه حالت بد بود؟
گرانجر: اهوم دوست دخترم بهم خیانت کرد واقعا هنوز یه چیزی «دست کشید رو گلوش» اینجا گیر کرده و فکر نکنم بخواد بره پایین من دوستش داشتم ولی اون با اینکه هرروز با یه پسر بود و دروغ میگفت که فرند هاشن «دوست هاش»
گرانجر ویو: نتونستم جلوی بغض توی گلوم رو بگیرم و زدم زیر گریه دستمو گذاشتم روی میز و سرمو توی دستام فرو کردم طوری که چهرم معلوم نشه گریه میکردم که دست ا/ت روی سرم کشیده شد احساس کردم دست مادرمه اون دختر خیلی شبهات زیادی به جوانی مادرم داره
گرانجر: ا/ت
ا/ت: بله
گرانجر: خیلی شبیه مادرم هستی:)
ا/ت: ممنون هرجا هستن سلامت باشن
گرانجر: هه اون دنیاس هق هق
ا/ت: متاسفم خدا رحمتش کنه
گرانجر: ممنون... میدونی اون تنها کسی تو این دنیا بود که بدونه خواسته ای منو قبول کرد بدون مِنت
ا/ت: روحش شاد باشه ولی دلت میاد مادرت ناراحت بشه اشکاتو پاک کن پسر
الکس ویو:
داشتم گرانجر و ا/ت رو تماشا میکردم و واقعا دلم واسه گرانجر سوخت
الکس: هه ایکاش منم مثل تو بودم
«گرانجر با تعجب نگاهی به الکس انداخت»
گرانجر:؟!
الکس: من وقتی بچه بودم خیلی پسر مظلومی بودم و خواهرم یه خواهر بد جنس بود البته من هنوز اینو نمیدونستم هر وقت پدر مادرم یکم به من نزدیک میشدن خواهرم یا یه چیزی رو میشکوند یا خودشو زخمی میکرد که توجه پدر و مادرم به اون جلب بشه ما خانواده پولداری بودیم تا وقتی که پدرم و مادرم توی یه تصادف فوت کردن و از اون موقعه دیگه کسی نبود که خرج مارو بده و خواهرم هر شب با یه پسر میومد خونه منو جلوی اون پسرا ضایع میکرد و کتکم میزد تا وقتی که من 18سالم شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الان نظرت راجب الکس
و گرانجر چیه؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک❤🧷 40
کامنت🤍📎 15
فالو💙📎 5
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرانجر: هی ا/ت کی مرخصت میکنه
ا/ت: هروقت که مشتری ها کم بشن
الکس: وا شاید تا فردا هی مشتری بیاد
ا/ت: نه تایم کارم تا 12شب هست
الکس: هوم
گرانجر: اخ وقعا امروز خیلی حالم رو خوب کردید بچها خیلی ممنون
الکس: چرا مگه حالت بد بود؟
گرانجر: اهوم دوست دخترم بهم خیانت کرد واقعا هنوز یه چیزی «دست کشید رو گلوش» اینجا گیر کرده و فکر نکنم بخواد بره پایین من دوستش داشتم ولی اون با اینکه هرروز با یه پسر بود و دروغ میگفت که فرند هاشن «دوست هاش»
گرانجر ویو: نتونستم جلوی بغض توی گلوم رو بگیرم و زدم زیر گریه دستمو گذاشتم روی میز و سرمو توی دستام فرو کردم طوری که چهرم معلوم نشه گریه میکردم که دست ا/ت روی سرم کشیده شد احساس کردم دست مادرمه اون دختر خیلی شبهات زیادی به جوانی مادرم داره
گرانجر: ا/ت
ا/ت: بله
گرانجر: خیلی شبیه مادرم هستی:)
ا/ت: ممنون هرجا هستن سلامت باشن
گرانجر: هه اون دنیاس هق هق
ا/ت: متاسفم خدا رحمتش کنه
گرانجر: ممنون... میدونی اون تنها کسی تو این دنیا بود که بدونه خواسته ای منو قبول کرد بدون مِنت
ا/ت: روحش شاد باشه ولی دلت میاد مادرت ناراحت بشه اشکاتو پاک کن پسر
الکس ویو:
داشتم گرانجر و ا/ت رو تماشا میکردم و واقعا دلم واسه گرانجر سوخت
الکس: هه ایکاش منم مثل تو بودم
«گرانجر با تعجب نگاهی به الکس انداخت»
گرانجر:؟!
الکس: من وقتی بچه بودم خیلی پسر مظلومی بودم و خواهرم یه خواهر بد جنس بود البته من هنوز اینو نمیدونستم هر وقت پدر مادرم یکم به من نزدیک میشدن خواهرم یا یه چیزی رو میشکوند یا خودشو زخمی میکرد که توجه پدر و مادرم به اون جلب بشه ما خانواده پولداری بودیم تا وقتی که پدرم و مادرم توی یه تصادف فوت کردن و از اون موقعه دیگه کسی نبود که خرج مارو بده و خواهرم هر شب با یه پسر میومد خونه منو جلوی اون پسرا ضایع میکرد و کتکم میزد تا وقتی که من 18سالم شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الان نظرت راجب الکس
و گرانجر چیه؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لایک❤🧷 40
کامنت🤍📎 15
فالو💙📎 5
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۵۶.۷k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.