زندگی مخفی پارت شصت و هفت
#زندگی_مخفی
پارت ۶۷
..صبح روز بعد...
۹:۳۰
تهیونگ:.......
لیا: یعنی الان ریوجین و اهیون دیگه با ما نیستن
یونگی:آره ولی انگار جونگکوک و هوسوک یه تفنگ الکترونیکی ساختن که میتونه تراشه رو از کار بندازه
چریونگ :اون دوتا الان کجان
تهیونگ:خواب هستند
ولی بیدارشون نکن کل شب رو بیدار بودن تازه الان با زور ما خوابیدن
لیا:جیمین حال تو بهتره ؟؟
جیمین:من خوب شدم دیگه نگران نباشید
جیسو:خب بچه ها صبحونه امادس بیاید بخورید
تهیونگ:نونا من نمیخورم میرم تو اتاق رزی
فعلا
جیسو:اونجا جونگکوک خوابه ها
تهیونگ :اوکی ساکتم
ولی رزی میشه روی تخت تو بخوابم
رزی:باشه
بعد از اینکه تهیونگ رفت رومو چرخوندم سمت یونگی
یونگی:اونم دیشب نخوابیده ولی به ما گفته خوابیده
اون اون خیلی خیلی نگرانه
لیا:خب شماها بیاید خونه ما اینجا به اندازه کافی جا نیست
یونگی:اگه بشه جیمین....
جیمین:من و جیسو و حدودا جونگکوک بین شما فقط پرستاری بلدیم اوکی پس من جایی نمیرم
یجی:دخترا میشه من برم پیش چیکیتا و هارام چون واقعا نمیتونم بدون ریوجین توی اون خونه باشم
چریونگ:اوکی منو لیا و یجی میریم خونه هارام اینا شماهم هروقت خواستید برید خونه ما
یجی پاشو بریم
لیا و چریونگ و یجی بعد از صبحونه رفتن
و منو جیسو و هانا موندیم توی پذیرایی
جین رفت توی اتاقش
یونگی و جیمین هم رفتن پیش تهیونگ
رزی:خب اونیز الان چیکار کنیم ؟؟
جیسو:نمیدونمممم
هانا:بیاید تور born pink بلک پینک رو ببینیم
تور یک سال پیشه
جیسو:باشه دانلودش کن تا باهم ببینیم
رزی:باورم نمیشه که فن گروهی هستیم که دشمنمونن
خدایا زندگیمونو
راستی هانا بایست کیه؟
هانا:نامجون
جیسو: اونوقت هوسوک حسودی نمیکنه
هانا:اگه بدونی چقدر حسود شده
من قبل از اینکه با هوسوک باشم بلینک بودم اونوقت میگه باید بهش بیشتر از بلک پینک اهمیت بدمممم
منو جیسو زدیم زیر خنده
رزی:خب راست میگه
جیسو اونی بایس تو کیه؟؟
جیسو:جئون جونگ کوک
رزی: کاشکی بیدار بودی کوکییی
ببین طرفدار های زیادی دارییی
جیمین و تهیونگ و رزی
البته تهیونگ که طرفدار نیست بوی فرندشه
هانا:چی واقعا ؟؟
جیسو:راست میگه خب هانا نمیدونه
.......
پارت ۶۷
..صبح روز بعد...
۹:۳۰
تهیونگ:.......
لیا: یعنی الان ریوجین و اهیون دیگه با ما نیستن
یونگی:آره ولی انگار جونگکوک و هوسوک یه تفنگ الکترونیکی ساختن که میتونه تراشه رو از کار بندازه
چریونگ :اون دوتا الان کجان
تهیونگ:خواب هستند
ولی بیدارشون نکن کل شب رو بیدار بودن تازه الان با زور ما خوابیدن
لیا:جیمین حال تو بهتره ؟؟
جیمین:من خوب شدم دیگه نگران نباشید
جیسو:خب بچه ها صبحونه امادس بیاید بخورید
تهیونگ:نونا من نمیخورم میرم تو اتاق رزی
فعلا
جیسو:اونجا جونگکوک خوابه ها
تهیونگ :اوکی ساکتم
ولی رزی میشه روی تخت تو بخوابم
رزی:باشه
بعد از اینکه تهیونگ رفت رومو چرخوندم سمت یونگی
یونگی:اونم دیشب نخوابیده ولی به ما گفته خوابیده
اون اون خیلی خیلی نگرانه
لیا:خب شماها بیاید خونه ما اینجا به اندازه کافی جا نیست
یونگی:اگه بشه جیمین....
جیمین:من و جیسو و حدودا جونگکوک بین شما فقط پرستاری بلدیم اوکی پس من جایی نمیرم
یجی:دخترا میشه من برم پیش چیکیتا و هارام چون واقعا نمیتونم بدون ریوجین توی اون خونه باشم
چریونگ:اوکی منو لیا و یجی میریم خونه هارام اینا شماهم هروقت خواستید برید خونه ما
یجی پاشو بریم
لیا و چریونگ و یجی بعد از صبحونه رفتن
و منو جیسو و هانا موندیم توی پذیرایی
جین رفت توی اتاقش
یونگی و جیمین هم رفتن پیش تهیونگ
رزی:خب اونیز الان چیکار کنیم ؟؟
جیسو:نمیدونمممم
هانا:بیاید تور born pink بلک پینک رو ببینیم
تور یک سال پیشه
جیسو:باشه دانلودش کن تا باهم ببینیم
رزی:باورم نمیشه که فن گروهی هستیم که دشمنمونن
خدایا زندگیمونو
راستی هانا بایست کیه؟
هانا:نامجون
جیسو: اونوقت هوسوک حسودی نمیکنه
هانا:اگه بدونی چقدر حسود شده
من قبل از اینکه با هوسوک باشم بلینک بودم اونوقت میگه باید بهش بیشتر از بلک پینک اهمیت بدمممم
منو جیسو زدیم زیر خنده
رزی:خب راست میگه
جیسو اونی بایس تو کیه؟؟
جیسو:جئون جونگ کوک
رزی: کاشکی بیدار بودی کوکییی
ببین طرفدار های زیادی دارییی
جیمین و تهیونگ و رزی
البته تهیونگ که طرفدار نیست بوی فرندشه
هانا:چی واقعا ؟؟
جیسو:راست میگه خب هانا نمیدونه
.......
۱.۱k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.