اون داداش کوچولوی من نیست (part 3)
به اند.ام کوچولوش نگاه کردم به صورتش هم دقت کردم موهاش به هم ریخته بود و صورتش کامل معلوم نبود ولی اگه با دقت نگاه میکردی میدیدی که اون زیبا ترین چهره رو داره
سورا: هی مگه نگفتم از این به بعد میشم خواهر بزرگت تو باید به حرفم گوش کنی
و اگه کسی خواست اذیتت کنه من حسابشو میرسم
اینبار انگار یکم دودل بود پس کشیدم بردمش تو
همه با تعجب و شوک شده نگاه میکردن
مگه چی دیدن
دو تا بچه؟؟!
مگه این پسر چیکار کرده!!
هوففففف با اینکه بچم ولی کاملا میدونم که اونا دارن کاملا این پسر و اشتباه قضاوت میکنن
به سمت اتاقی که خانم لیلی بود رفتم
و در و باز کردم
خانم لیلی مثل همیشه با کلیپسی که موهاش و نگه داشته بود و یه عینک زده بود و لبخندی که همه رو همراه میکرد بهم نگاه کرد
با دیدن کوک اخم کرد ولی دوباره لبخندشو نگه داشت
لیلی: خب بیا ببینم سورا دیگه چی شده؟
سورا: خانم لیلی این داداش کوچولوی منه زخمی شده میتونید درمانش کنید؟
لیلی: حتما......ولی سورا تو مگه داداش داشتی؟
کوک نشست روی صندلی و همچنان که پد و الکل و رو زخمش میزاشت
سوال و پرسید
سورا: از این به بعد دارم
لیلی لبخند زد و سرم و نوازش کرد
لیلی: این پسر کوچولو اسمش چیه؟
رو به کوک سوال و پرسید ولی من که میدونستم جواب نمیده پس ترجیح دادم من بگم
سورا: اسمش کوکه ....جونگ کوک
لیلی: خب باید بره حموم نه؟ و موهاش رو کوتاه تر کنه تا به چشمش نیوفتن
کوک بهم نگاه کرد
سورا: نگران نباش کوک خانم لیلی خیلی مهربونن و همیشه خیر بقیه رو میخوان
لیلی: خب پس من میگم که ببرنت حموم
..............
با بیرون اومدن کوک همه بهش چشم دوختن
لباس تمیز پوشیده بود و صورتش تمیز و براق بود
موهاش کوتاه تر شده بود ولی همچنان خیلی زیباتر بودن
هاهاها حال کنید چه داداش جذابی دارم
سورا: داداشیییی خیلی خوشگل شدیییی
لبخند زد و بهم چشم دوخت
جیسون: این همون پسرس؟ چرا اینقدر خوش قیافس!!!
گلومو صاف کردم با رضایت به سمتشون برگشتم
سورا : دوستان عزیز .....میدونم که داداش منو خیلی اذیت کردید پس از الان به بعد حق اینو ندارید که بهش حتی نزدیک بشید وگرنه این پری جوری میزنه شت و پلِتون میکنه که نتونید دیگه حرکت کنید
میدونید که من خیلی مهربونم ولی اگه کسی بخواد به داداشم حتی یه سیخونک بزنه اون رومو میبینع
و البته شما میتونید به عنوان یه دوست نزدیکش بشید ولی اگه دشمنش باشید خودتون میدونید
لبخند شیطانی زدم و دست کوک رو کشیدم و به سمتش حیاط پرورشگاه رفتیم
شرایط پارت بعد:
۱۵لایک
۱۰ کامنت
سورا: هی مگه نگفتم از این به بعد میشم خواهر بزرگت تو باید به حرفم گوش کنی
و اگه کسی خواست اذیتت کنه من حسابشو میرسم
اینبار انگار یکم دودل بود پس کشیدم بردمش تو
همه با تعجب و شوک شده نگاه میکردن
مگه چی دیدن
دو تا بچه؟؟!
مگه این پسر چیکار کرده!!
هوففففف با اینکه بچم ولی کاملا میدونم که اونا دارن کاملا این پسر و اشتباه قضاوت میکنن
به سمت اتاقی که خانم لیلی بود رفتم
و در و باز کردم
خانم لیلی مثل همیشه با کلیپسی که موهاش و نگه داشته بود و یه عینک زده بود و لبخندی که همه رو همراه میکرد بهم نگاه کرد
با دیدن کوک اخم کرد ولی دوباره لبخندشو نگه داشت
لیلی: خب بیا ببینم سورا دیگه چی شده؟
سورا: خانم لیلی این داداش کوچولوی منه زخمی شده میتونید درمانش کنید؟
لیلی: حتما......ولی سورا تو مگه داداش داشتی؟
کوک نشست روی صندلی و همچنان که پد و الکل و رو زخمش میزاشت
سوال و پرسید
سورا: از این به بعد دارم
لیلی لبخند زد و سرم و نوازش کرد
لیلی: این پسر کوچولو اسمش چیه؟
رو به کوک سوال و پرسید ولی من که میدونستم جواب نمیده پس ترجیح دادم من بگم
سورا: اسمش کوکه ....جونگ کوک
لیلی: خب باید بره حموم نه؟ و موهاش رو کوتاه تر کنه تا به چشمش نیوفتن
کوک بهم نگاه کرد
سورا: نگران نباش کوک خانم لیلی خیلی مهربونن و همیشه خیر بقیه رو میخوان
لیلی: خب پس من میگم که ببرنت حموم
..............
با بیرون اومدن کوک همه بهش چشم دوختن
لباس تمیز پوشیده بود و صورتش تمیز و براق بود
موهاش کوتاه تر شده بود ولی همچنان خیلی زیباتر بودن
هاهاها حال کنید چه داداش جذابی دارم
سورا: داداشیییی خیلی خوشگل شدیییی
لبخند زد و بهم چشم دوخت
جیسون: این همون پسرس؟ چرا اینقدر خوش قیافس!!!
گلومو صاف کردم با رضایت به سمتشون برگشتم
سورا : دوستان عزیز .....میدونم که داداش منو خیلی اذیت کردید پس از الان به بعد حق اینو ندارید که بهش حتی نزدیک بشید وگرنه این پری جوری میزنه شت و پلِتون میکنه که نتونید دیگه حرکت کنید
میدونید که من خیلی مهربونم ولی اگه کسی بخواد به داداشم حتی یه سیخونک بزنه اون رومو میبینع
و البته شما میتونید به عنوان یه دوست نزدیکش بشید ولی اگه دشمنش باشید خودتون میدونید
لبخند شیطانی زدم و دست کوک رو کشیدم و به سمتش حیاط پرورشگاه رفتیم
شرایط پارت بعد:
۱۵لایک
۱۰ کامنت
۶.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.