^DOـــــON^A!
^DOـــــON^A!
Part 3
تابع قوانین ویسگون تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
ـــــــــــــــــ
با فلیکس به سمت اتاق تمرین قدم بر میداشت جلوی در اتاق که رسید داد اعضا رفت رو هوا
÷: فکر کنم لینو یه بلایی سر اعضا اورد
: لینو؟! با تعجب به فلیکس نگاه میکنه
÷: آره لینو حالا باهاشون آشنا میشی
در اتاق تمرین که باز شد هفتا چشم برگشت سمتشون
: اوپا اینا چرا اینطورین
چان:فلیکس دوست دخترتو اوردی
لینو: صبرکن صبرکن چرا شما دوتا انقدر شبیه همید
سونگمین: احمق اون خواهرشه
لینو: الان احمق و با من بودی صبر کن دستشو مشت میکنه
دونا که بخاطر این هجم از سرو صدای لینو و سونگمین جوش آورده بود داد میزنه : نمیشه دودقیقه ساکت باشید این گروه لیدر نداره
جونگین: چرا نونا داره اون پیرمرده میبینی چقدر صبور نشسته اگه عضو گروه شدی باید به این سر و صدا عادت کنی
=هیون:یه وقتم فکر اینکه قراره بخاطر تو رفتارامون عوض بشه رو نکن
با شنیدن صداش روشو به سمت مخالف چرخوند
:هوانگ هیونجین؟
=:لی دونا
از موقعه دبیرستان سر به سرت میذاشت حتی فکرشم اعصابشو خورد میکرد با اون کسی که یه عمر ازش متنفر بود و آرزوی مرگشو داشت الان باهاش تویه یه گروه بود
درحالی که باخشم به هیونجین نگاه میکرد گفت: من عمرن توی این گروه بمونم میخواست از در بره بیرون که فلیکس گرفتش
:آیششش شیبال ولم کنننن مرتیکه خرررر
لینو: سونگمین برو یکی از اون چس فیلاتو بیار
سونگمین: برو بابا برو خودت از جی وای پی جون بخر
لینو: اکه یه بار دیگه اسم اونو ببیاری همین پفیلاهارو میکنم تو کو...
چان میزنه به بازوش: آی ان اینجاست
لینو: به ت....
چان:لینوو
چان: زیاد بهشون توجه نکن رو به دونا
چان: منو که میشناسی من چانم اونی که اونجاعه لینوعه
لینو: نوکرم
چان: اینم سونگمینه اینم چانگبین و اونم آی انه کوچیک ترین عضومون
چان: و شما
=:یه دختر لوس و مامانی
چان: هیونجین *بالحن عصبی*
: درست مثل تو
ـــــــــــــــ
اینو بگم که دونا و هیونجین از دوران مدرسه باهم دعوا داشتن و سربه سر هم میزاشتن و اصلن از هم دیگه متنفرن
Part 3
تابع قوانین ویسگون تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
ـــــــــــــــــ
با فلیکس به سمت اتاق تمرین قدم بر میداشت جلوی در اتاق که رسید داد اعضا رفت رو هوا
÷: فکر کنم لینو یه بلایی سر اعضا اورد
: لینو؟! با تعجب به فلیکس نگاه میکنه
÷: آره لینو حالا باهاشون آشنا میشی
در اتاق تمرین که باز شد هفتا چشم برگشت سمتشون
: اوپا اینا چرا اینطورین
چان:فلیکس دوست دخترتو اوردی
لینو: صبرکن صبرکن چرا شما دوتا انقدر شبیه همید
سونگمین: احمق اون خواهرشه
لینو: الان احمق و با من بودی صبر کن دستشو مشت میکنه
دونا که بخاطر این هجم از سرو صدای لینو و سونگمین جوش آورده بود داد میزنه : نمیشه دودقیقه ساکت باشید این گروه لیدر نداره
جونگین: چرا نونا داره اون پیرمرده میبینی چقدر صبور نشسته اگه عضو گروه شدی باید به این سر و صدا عادت کنی
=هیون:یه وقتم فکر اینکه قراره بخاطر تو رفتارامون عوض بشه رو نکن
با شنیدن صداش روشو به سمت مخالف چرخوند
:هوانگ هیونجین؟
=:لی دونا
از موقعه دبیرستان سر به سرت میذاشت حتی فکرشم اعصابشو خورد میکرد با اون کسی که یه عمر ازش متنفر بود و آرزوی مرگشو داشت الان باهاش تویه یه گروه بود
درحالی که باخشم به هیونجین نگاه میکرد گفت: من عمرن توی این گروه بمونم میخواست از در بره بیرون که فلیکس گرفتش
:آیششش شیبال ولم کنننن مرتیکه خرررر
لینو: سونگمین برو یکی از اون چس فیلاتو بیار
سونگمین: برو بابا برو خودت از جی وای پی جون بخر
لینو: اکه یه بار دیگه اسم اونو ببیاری همین پفیلاهارو میکنم تو کو...
چان میزنه به بازوش: آی ان اینجاست
لینو: به ت....
چان:لینوو
چان: زیاد بهشون توجه نکن رو به دونا
چان: منو که میشناسی من چانم اونی که اونجاعه لینوعه
لینو: نوکرم
چان: اینم سونگمینه اینم چانگبین و اونم آی انه کوچیک ترین عضومون
چان: و شما
=:یه دختر لوس و مامانی
چان: هیونجین *بالحن عصبی*
: درست مثل تو
ـــــــــــــــ
اینو بگم که دونا و هیونجین از دوران مدرسه باهم دعوا داشتن و سربه سر هم میزاشتن و اصلن از هم دیگه متنفرن
۷۵۳
۰۹ شهریور ۱۴۰۳