فیک شوگا ( عشق ممنوعه ی من ) پارت 31(بخش دوم)+18
صبح از خواب بیدار شدم و توی بغل شوگا بودم احساس کردم بین پام یه چیزی چسبیده خیلی چسبناک بود خیلی درد داشتم و دلم درد میکرد شوگا رو تکون دادم و اروم صداش میزدم ت اینکه بیدار شد و باصدای خواب الود و سکسیش گفت:بله بیبی؟...از ددی رو اذیت کنی بد میبینی ها
گفتم:شوگا از روم بلند شو میخوام برم حموم مثل جت بلند شد نشست و گفت:با هم میریم بیبی توی وان ریلکس میکنیم
گفتم:باشه و همون جور لخت رفتیم داخل حموم و دوتاییمون دراز کشیدیم داخل وان شوگا
گفت:عشقم درد نداری؟
گفتم :وای شوگا اونجوری که تو کوبیدی توی من؛من پوکیدم دستشو برد زیر دلم و ارو اروم ماساژش میداد خیلی دردش اروم شد
گفت:بهترین کادوی تولدم بود
گفتم:خداروشکر راضی بودی به هر حال
گفت:بیبی تو الان دیگه مال منی درسته؟
گفتم:بله من فقط مطعلق به شمام
توی بغل هم بودیم من سرم توی سینش بود یهو دیدم که رونمو داد بالا و پو صیمو مالشش داد خیلی احساس لذت داشت بعد از اینکه ماساژش داد اروم اروم با عضوش واردم کرد یه ناله بلندی کردم و اونم نیشخند زد
گفتم:ددی دوباره نه تروخدا
گفت:بیبی بابایی ازت سیر نمیشه
بعث شد لبخند بزنم و خودم دی کش رو تا ته داخل خودم کنم تو بغلم برام میکوبید لذت توی تمام وجودم بود سیکس پکاشو گاز میزدم از درد و همش ناله هایی از سر لذت میکردم اونم سرعتشو تند تر کرد و باعث درد شد و جیغ میکشیدم سینه هامو میبلعید گردنمو سیاه کرد از کبودی هایی که گذاشت نقطه جی پیدا کرد و تلمبه زد لنتی تمام وجودم حس لذت داشت
فتم:ددی کارتو عالی انجام می ..ااههههههههه
گفت:جونننن بیب تو فقط لذتشو ببر از درد به کمرش چنگ میزذم
گفت:بیی وقت کام کردنه
گفتم:بابایی هرچی تو بگی کام کردیم و کشید بیرون از خالی شدن درونم یه اهی از لذت کشیدم و توی همون وان قش کردیم
(2ساعت بعد)
از دید شوگا
این دختر فوق العادس با پایگی که داره ادم هیچوقت فکر خیانت به سرش نمیزنه هم میتونم تند انجامش بدم هم اروم منو بینیاز کرده واقعا
توی بغلم خواب خواب بود دستش روی زیر دلش بود دستشو پس زدم و دست خودمو گذاشتم و مالشش دادم ...
انسان ها با جنبه انسانند و گرنه حیوان های انسان نما هستند لطفا جنبه داشته باشید و گزارش نکنید با تشکر
گفتم:شوگا از روم بلند شو میخوام برم حموم مثل جت بلند شد نشست و گفت:با هم میریم بیبی توی وان ریلکس میکنیم
گفتم:باشه و همون جور لخت رفتیم داخل حموم و دوتاییمون دراز کشیدیم داخل وان شوگا
گفت:عشقم درد نداری؟
گفتم :وای شوگا اونجوری که تو کوبیدی توی من؛من پوکیدم دستشو برد زیر دلم و ارو اروم ماساژش میداد خیلی دردش اروم شد
گفت:بهترین کادوی تولدم بود
گفتم:خداروشکر راضی بودی به هر حال
گفت:بیبی تو الان دیگه مال منی درسته؟
گفتم:بله من فقط مطعلق به شمام
توی بغل هم بودیم من سرم توی سینش بود یهو دیدم که رونمو داد بالا و پو صیمو مالشش داد خیلی احساس لذت داشت بعد از اینکه ماساژش داد اروم اروم با عضوش واردم کرد یه ناله بلندی کردم و اونم نیشخند زد
گفتم:ددی دوباره نه تروخدا
گفت:بیبی بابایی ازت سیر نمیشه
بعث شد لبخند بزنم و خودم دی کش رو تا ته داخل خودم کنم تو بغلم برام میکوبید لذت توی تمام وجودم بود سیکس پکاشو گاز میزدم از درد و همش ناله هایی از سر لذت میکردم اونم سرعتشو تند تر کرد و باعث درد شد و جیغ میکشیدم سینه هامو میبلعید گردنمو سیاه کرد از کبودی هایی که گذاشت نقطه جی پیدا کرد و تلمبه زد لنتی تمام وجودم حس لذت داشت
فتم:ددی کارتو عالی انجام می ..ااههههههههه
گفت:جونننن بیب تو فقط لذتشو ببر از درد به کمرش چنگ میزذم
گفت:بیی وقت کام کردنه
گفتم:بابایی هرچی تو بگی کام کردیم و کشید بیرون از خالی شدن درونم یه اهی از لذت کشیدم و توی همون وان قش کردیم
(2ساعت بعد)
از دید شوگا
این دختر فوق العادس با پایگی که داره ادم هیچوقت فکر خیانت به سرش نمیزنه هم میتونم تند انجامش بدم هم اروم منو بینیاز کرده واقعا
توی بغلم خواب خواب بود دستش روی زیر دلش بود دستشو پس زدم و دست خودمو گذاشتم و مالشش دادم ...
انسان ها با جنبه انسانند و گرنه حیوان های انسان نما هستند لطفا جنبه داشته باشید و گزارش نکنید با تشکر
۲.۲k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.