سلامممم به داستان جدید خوش آمدید اوایلش جذاب نیست اما ارو
سلامممم به داستان جدید خوش آمدید اوایلش جذاب نیست اما اروم اروم ژازاب میشه به من اعتماد کنید و خود و ذهنتان را به من بسپارید حیح
..................
جام خونین
پارت ۱
سلام من نارا هستم و ۲۰ سالمه توی ۱۵سالگی استعداد خوانندگی رو پیدا کردم و با کلی جنگ و دعوا با خانوادم بالاخره خواهر بزرگم رزالین تونست مامان بابامو راضی کنه که من یه خواننده شم و من الان دختر معروفیم و طرفدار هام رو خیلی دوست دارم و کنسرت های فراوانی رو در سر تا سر جهان گذاشتم اما کی از سرنوشتم خبر داشت شاید بعد این هما خوشی خدا قرار بود روی بد یا خوبترش رو نشونم بده
...........
م.ن : نارااااااا بلند شو دخترررر دیرت شدهههه
+ مامان ولم کن توروخدا
دختر توی جاش تکون خورد تا دوباره جای مناسب برای خوابشو پیدا کنه ولی با بالشی که راکی برادر دوقلو رزالین پرتاپ کرد موفق نشد
^ زدی تو هدف داداشی
* میدونم ....بلند شو خواننده گرامی دیرت میشه برای پرواز
+ واییییی پروازززز
دختر به سرعت پاشد و سمت دسشویی رفت همزمان مسواک میزد و موهاشو شونه میکرد و از این ور به اون ور میرفت مامان نارا که زن مهربون و ارومی بود و خیلی امید وار بود وارد اتاق شد
م.ن : وایییی چیه بیدار شدی خونه رو گذاشتی رو سرت من نمیفهمم چرا منو بابات موافقت کردیم تو خواننده شی
ب.ن : از رو جاهلیتتتت
+ عهههه .....بابا چرا اینطوری میگی بهتر از بی عرضه های دوقلو عم که
^* هییییییی
+ چیه واقعیت رو دارم میگم
دختر لباس مورد علاقش که وایب قشنگی بهش میداد همه میگفتم کلاسیکی میشه رو پوشید و چمدونش که مامانش اماده کرده بود همراه کیفی که خواهرش رزالین اماده کرده بود و ورداشت و بعد روبوسی با خانواده از خونه زد بیرون تا به کنسرتش تو آمریکا برسه البته اگه دیر کردنش رو فاکتور بگیریم همراه غر غرای دوستش و منیجرش هانا راهی آمریکا شدن
آمریکا *
شب*
صدای همهمه همه جای استادیوم رو فرا گرفته بود دختر توی بک استیج اماده بود و داشت صداشو نرم میکرد بالاخره همه ۰یز اماده بود تا دختر بره و اجرا کنه با ورود دختر صدای جیغ ها بلند شد اما بعد از دقایقی برای شروع کنسرت همه سکوت کردن
.......
..................
جام خونین
پارت ۱
سلام من نارا هستم و ۲۰ سالمه توی ۱۵سالگی استعداد خوانندگی رو پیدا کردم و با کلی جنگ و دعوا با خانوادم بالاخره خواهر بزرگم رزالین تونست مامان بابامو راضی کنه که من یه خواننده شم و من الان دختر معروفیم و طرفدار هام رو خیلی دوست دارم و کنسرت های فراوانی رو در سر تا سر جهان گذاشتم اما کی از سرنوشتم خبر داشت شاید بعد این هما خوشی خدا قرار بود روی بد یا خوبترش رو نشونم بده
...........
م.ن : نارااااااا بلند شو دخترررر دیرت شدهههه
+ مامان ولم کن توروخدا
دختر توی جاش تکون خورد تا دوباره جای مناسب برای خوابشو پیدا کنه ولی با بالشی که راکی برادر دوقلو رزالین پرتاپ کرد موفق نشد
^ زدی تو هدف داداشی
* میدونم ....بلند شو خواننده گرامی دیرت میشه برای پرواز
+ واییییی پروازززز
دختر به سرعت پاشد و سمت دسشویی رفت همزمان مسواک میزد و موهاشو شونه میکرد و از این ور به اون ور میرفت مامان نارا که زن مهربون و ارومی بود و خیلی امید وار بود وارد اتاق شد
م.ن : وایییی چیه بیدار شدی خونه رو گذاشتی رو سرت من نمیفهمم چرا منو بابات موافقت کردیم تو خواننده شی
ب.ن : از رو جاهلیتتتت
+ عهههه .....بابا چرا اینطوری میگی بهتر از بی عرضه های دوقلو عم که
^* هییییییی
+ چیه واقعیت رو دارم میگم
دختر لباس مورد علاقش که وایب قشنگی بهش میداد همه میگفتم کلاسیکی میشه رو پوشید و چمدونش که مامانش اماده کرده بود همراه کیفی که خواهرش رزالین اماده کرده بود و ورداشت و بعد روبوسی با خانواده از خونه زد بیرون تا به کنسرتش تو آمریکا برسه البته اگه دیر کردنش رو فاکتور بگیریم همراه غر غرای دوستش و منیجرش هانا راهی آمریکا شدن
آمریکا *
شب*
صدای همهمه همه جای استادیوم رو فرا گرفته بود دختر توی بک استیج اماده بود و داشت صداشو نرم میکرد بالاخره همه ۰یز اماده بود تا دختر بره و اجرا کنه با ورود دختر صدای جیغ ها بلند شد اما بعد از دقایقی برای شروع کنسرت همه سکوت کردن
.......
۶.۸k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.