ادامه//
راننده : برگردیم آقا ؟
- : آره برگردین .
یونمی مشغول بازی کردن با موهای من شد .
و لینوهم سرش رو به صندلی عقب تکیه داد و چشمهاشو بست
یونمی: ماما ، ابا خوبه ؟
+خوبه دخترم تو نگران نباش .
یونمی : خونه مون قشنگه ؟
+خیلی قشنگه .
یونمی : من هیچ اتاقی ندارم درسته ؟
+: لینویا یونمی اتاق نداره ؟
-:هیچ اتاق خالی ای نیست اما سعی میکنم درستش کنم .
+ : من اتاقم رو به تو میدم . فقط باید دیزاینش عوض شه . دوست داری دیوار های اتاقت چه رنگی باشه ؟
یونمی: صورتی .
+ : پس بیا هردو به بابات بگیم که اتاقت رو صورتی رنگ کنه .
- : آره برگردین .
یونمی مشغول بازی کردن با موهای من شد .
و لینوهم سرش رو به صندلی عقب تکیه داد و چشمهاشو بست
یونمی: ماما ، ابا خوبه ؟
+خوبه دخترم تو نگران نباش .
یونمی : خونه مون قشنگه ؟
+خیلی قشنگه .
یونمی : من هیچ اتاقی ندارم درسته ؟
+: لینویا یونمی اتاق نداره ؟
-:هیچ اتاق خالی ای نیست اما سعی میکنم درستش کنم .
+ : من اتاقم رو به تو میدم . فقط باید دیزاینش عوض شه . دوست داری دیوار های اتاقت چه رنگی باشه ؟
یونمی: صورتی .
+ : پس بیا هردو به بابات بگیم که اتاقت رو صورتی رنگ کنه .
۲.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.