ادامه پارت 7
-جانگ
&جونم؟
-بدون اینکه تابلو کنی اون مردی که اونجاس.بهم بگو کیه؟
&اونی که اونجا نشسته؟
-ارع
&چرا میخوای بدونی؟
-همینطوری.حالا کی هس؟
&کیم تهیونگه.
-کیم تهیونگ؟
&ارع.تابحال ندیده بودمش که بیاد.
-تا حالا ندیده بودیش حتی یه بار؟
&نچ
-پ از کجا میدونی خودشه؟
&خب میدونی از اونجایی که تنها کسی که تا بحال به این مراسم نیومده فقط کیم تهیونگه و اون مرد رو اولین باریه که میبینم خب فقط میتونه اون کیم تهیونگ باشه.البته جدایی از همه اینا به تعریف هایی که ازش شنیدم خیلی شباهت داره.
-تاحالا به این مراسمنیومده؟خب اگر میشه نیومد چرا من اومدم؟خب میگفتی منم نمیومدم.
&نمیشد نیایم.همه اشخاص این سیستم بزرگ [رییس های اصلی] باید حضور داشته باشن و نبودنشون غیرقانونیه.اونم که تا به حال نیومده و کسی بهش چیزی نگفته چون از هر کس دیگه تو این مراسم با قدرت تر و با نفوذ تره.
یعنی درواقع تو رده بندی ۳ نفر برتر نفر اول اون نفر ۲ یکی دیگس که ظاهرا هنوز نیومده و نفر ۳ بابای توئه.
-جالبه...
بعد از چند دقه رفت و آمد ها به میز من شروع شد.همشون میومدن و صحبت میکردن و سعی میکردن با پیشنهاد کاری ارتباط برقرار کنن که بل اخره بعد از نیم ساعت کم کم همشون رفتن.
-جانگ
&چیه؟خسته شدی؟[خنده]
-اون که به کنار ولی چرا اینا یه جوری سوال می پرسیدن انگار بیشتر قصد ازدواج دارن تا قصد همکاری.
&[خنده انفجاری]پ بابات بهت نگفته چیکار کرده؟
-ها؟چیو چیکار کرده؟
&هیچی بابا شوخی کردم.بابات اگر کاری کنه که من بهت میگم[خنده]
[پدر ا.ت سال پیش در این مراسم اعلام میکنه که سال بعد دخترم به این مراسم میاد و هر کسی که بتونه اون رو ترغیب به ازدواج کنه به عنوان دامادم همه کسب و کارم رو اون ادامه خواهد داد.]
پارت ۸ هم امادس ولی فعلا نمیزارم برید تو خماری😂
&جونم؟
-بدون اینکه تابلو کنی اون مردی که اونجاس.بهم بگو کیه؟
&اونی که اونجا نشسته؟
-ارع
&چرا میخوای بدونی؟
-همینطوری.حالا کی هس؟
&کیم تهیونگه.
-کیم تهیونگ؟
&ارع.تابحال ندیده بودمش که بیاد.
-تا حالا ندیده بودیش حتی یه بار؟
&نچ
-پ از کجا میدونی خودشه؟
&خب میدونی از اونجایی که تنها کسی که تا بحال به این مراسم نیومده فقط کیم تهیونگه و اون مرد رو اولین باریه که میبینم خب فقط میتونه اون کیم تهیونگ باشه.البته جدایی از همه اینا به تعریف هایی که ازش شنیدم خیلی شباهت داره.
-تاحالا به این مراسمنیومده؟خب اگر میشه نیومد چرا من اومدم؟خب میگفتی منم نمیومدم.
&نمیشد نیایم.همه اشخاص این سیستم بزرگ [رییس های اصلی] باید حضور داشته باشن و نبودنشون غیرقانونیه.اونم که تا به حال نیومده و کسی بهش چیزی نگفته چون از هر کس دیگه تو این مراسم با قدرت تر و با نفوذ تره.
یعنی درواقع تو رده بندی ۳ نفر برتر نفر اول اون نفر ۲ یکی دیگس که ظاهرا هنوز نیومده و نفر ۳ بابای توئه.
-جالبه...
بعد از چند دقه رفت و آمد ها به میز من شروع شد.همشون میومدن و صحبت میکردن و سعی میکردن با پیشنهاد کاری ارتباط برقرار کنن که بل اخره بعد از نیم ساعت کم کم همشون رفتن.
-جانگ
&چیه؟خسته شدی؟[خنده]
-اون که به کنار ولی چرا اینا یه جوری سوال می پرسیدن انگار بیشتر قصد ازدواج دارن تا قصد همکاری.
&[خنده انفجاری]پ بابات بهت نگفته چیکار کرده؟
-ها؟چیو چیکار کرده؟
&هیچی بابا شوخی کردم.بابات اگر کاری کنه که من بهت میگم[خنده]
[پدر ا.ت سال پیش در این مراسم اعلام میکنه که سال بعد دخترم به این مراسم میاد و هر کسی که بتونه اون رو ترغیب به ازدواج کنه به عنوان دامادم همه کسب و کارم رو اون ادامه خواهد داد.]
پارت ۸ هم امادس ولی فعلا نمیزارم برید تو خماری😂
۲.۵k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.