🧛🏻♀🍷Psychological cannibals
🧛🏻♀🍷Psychological cannibals
جیمین: چه قهرمانی
نازنین: این دختره دیوونه توی هیجده سالگی قهرمان تکواندو توی دره خوناشام ها شد امروز همون روزه
جیمین در آشپز خونه رو بست
نازنین: آماده ای؟
جیمین: آمادم
یک ساعت بعد
نازنین: بگیر این آردو
جیمین: ااا نریز روی من حموم لازم شدم
نازنین: اهااا تو چطور خمیر ریختی روم حقته بگیررر
با وردنه ها داشتیم همو میزدیم ک صدای دینگ اومد
رفتیم سمت فر درش رو باز کردم کیک رو در اوردم ای جاااان چه بویییی
گذاشتم تا سرد بشع بعدش دو قسمت کردم لاشون خامه رو ریختم ک جیمین خامه رو گرفت ریخت روی سرم منم خامه شکلات رو ریختم
نازنین: حقته خوب شد کلاه هست و گرنه به فنا میرفتیم
بعداز تموم شدن کیک کل آشپز خونه رو تمیز کردیم مثل بچه آدم بعد کیک رو گذاشتیم یخچال توی این یک ساعت کوکی ا/ت بیرون نیومدن
کوکی: وایییی باز هزارمه چطوری میبری
ا/ت: عصیصم به من میگن خدا فوتبال دستی( با عشوه)
کوکی: اه اه ی بازی دیگه کنیم ک حتما تو توش بازخوبی
ا/ت: دارت خوبه؟
کوکی: عالیی
شروع کردیم بازی کزدیم خیلی خفن بازی میکرد توی همه چیزخوبه
بینم توی همه بازی ها خوبی نه؟
ا/ت: وقتی بچه بودم سرگرمی نداشتم( هموم لحظه ضربه زد ک خورد وسط هدف) بزای همین بازی میکردم
دهنت رو ببند خمیر دندون گرونه
کوکی: اون دوتت چیکار میکنن
ا/ت: همه میکنن
کوکی: جاااان
ا/ت: اخه صدای جیغ میاد
جیمین: اون دوتا چیکار میکنن
نازنین: همو میکنن
جیمین: مگه نباید صدا بیاد؟
نازنین: ا/ت خر تر از این حرفاش تا صداش در بیاد😂
جیمین: با اینکه رفتیم حموم حس میکنم هنوزبوی خامه میدم
نازنین: جون فرار کن من عشق خامم ترو میخورم
جیمین: نظرت چیه بری صداشونکنی؟
نازنین: ا/تتتتتت؟؟؟؟؟؟؟؟
ا/ت: بنال
نازنین: بیا
پارت نهم🤴🏻🍷
جیمین: چه قهرمانی
نازنین: این دختره دیوونه توی هیجده سالگی قهرمان تکواندو توی دره خوناشام ها شد امروز همون روزه
جیمین در آشپز خونه رو بست
نازنین: آماده ای؟
جیمین: آمادم
یک ساعت بعد
نازنین: بگیر این آردو
جیمین: ااا نریز روی من حموم لازم شدم
نازنین: اهااا تو چطور خمیر ریختی روم حقته بگیررر
با وردنه ها داشتیم همو میزدیم ک صدای دینگ اومد
رفتیم سمت فر درش رو باز کردم کیک رو در اوردم ای جاااان چه بویییی
گذاشتم تا سرد بشع بعدش دو قسمت کردم لاشون خامه رو ریختم ک جیمین خامه رو گرفت ریخت روی سرم منم خامه شکلات رو ریختم
نازنین: حقته خوب شد کلاه هست و گرنه به فنا میرفتیم
بعداز تموم شدن کیک کل آشپز خونه رو تمیز کردیم مثل بچه آدم بعد کیک رو گذاشتیم یخچال توی این یک ساعت کوکی ا/ت بیرون نیومدن
کوکی: وایییی باز هزارمه چطوری میبری
ا/ت: عصیصم به من میگن خدا فوتبال دستی( با عشوه)
کوکی: اه اه ی بازی دیگه کنیم ک حتما تو توش بازخوبی
ا/ت: دارت خوبه؟
کوکی: عالیی
شروع کردیم بازی کزدیم خیلی خفن بازی میکرد توی همه چیزخوبه
بینم توی همه بازی ها خوبی نه؟
ا/ت: وقتی بچه بودم سرگرمی نداشتم( هموم لحظه ضربه زد ک خورد وسط هدف) بزای همین بازی میکردم
دهنت رو ببند خمیر دندون گرونه
کوکی: اون دوتت چیکار میکنن
ا/ت: همه میکنن
کوکی: جاااان
ا/ت: اخه صدای جیغ میاد
جیمین: اون دوتا چیکار میکنن
نازنین: همو میکنن
جیمین: مگه نباید صدا بیاد؟
نازنین: ا/ت خر تر از این حرفاش تا صداش در بیاد😂
جیمین: با اینکه رفتیم حموم حس میکنم هنوزبوی خامه میدم
نازنین: جون فرار کن من عشق خامم ترو میخورم
جیمین: نظرت چیه بری صداشونکنی؟
نازنین: ا/تتتتتت؟؟؟؟؟؟؟؟
ا/ت: بنال
نازنین: بیا
پارت نهم🤴🏻🍷
۳۳.۲k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.