چند روزی بود که اصلا حال ندار بودم و حس میکردم مریض شدم و
چند روزی بود که اصلا حال ندار بودم و حس میکردم مریض شدم و هرچی بع تهیونگ میگفتم یا به چپش بود یا باهام دعوا می افتاد یا اصلا باهام حرف نمیزنه منم دیگه خسته شده بودم از دستش امروز صبح بلند شد و به من نگاه کرد خودمو زده بودم به خواب تا اینکه رفت پایین لباسامو پوشیدم و رفتم پایین دیدم سوار ماشینش شد منم سوار ماشینی که برای تولدم گرفت شدم و تقیبش کردم ولی مسیر شرکتش نبود رفت سمته یه کافه وقتی پارک کرد ماشینشو منم یکم اونور تر پارک کردم رفت تو کافه و از پشته شیشه های کافه نگاهش میکردم رفت سمت یه دختر و دختره رو بوسید انقدر عصبی شدم رفتم داخل کافه بغض داشت گلوم رو پاره میکرد
ته. ا..ا.ت تو اینجا چیکار میکنی؟
ا.ت. میتونستی از همون اول بهم بگی چرا خواستی منو به خودت وابسته کنی و بعد الان بزاری و بری(در حال گریه)
اشکامو پاک کردم و یه لبخند زدم
ا.ت. خوشبخت بشی اقای کیم دیگه هرچی بینمون بود رو فراموش کن .
از کافه رفتم بیرون و خواستم برم سمت ماشین و اصلا حالم خوب نبود سرگیجه ی بدی گرفتم صدای گریم تو کله خیابون پیچیده بود که یهو پخش زمین شدم و سیاهی......
ته ویو
یه دونه زدم تو دهن دختره و گفتم
ته. به خاطره تو هرزه زندگیم نابود شد .
سریع گوشیم رو گرفتم و بعد رفتم تو خیابون دیدم که ا.ت وسط خیابون افتاده سریع رفتم بغلش کردم و بردمش تو ماشینم و مستقیم سمت بیمارستان رفتم وقتی رسیدیم رفتم پیش دکتر و دکتر منو از اتاق خارج کرد چند دقیقه رو صندلی نشستم و استرس تمام وجودم رو گرفته بود که یهو دکتر اومد بیرون
ته. دکتر حاله دوست دخترم
خوبه؟
دکتر. بله فقط بیهوش شدش دلیلش اینه که شما قراره پدر بشین الان هم بیهوش اومده و بعد میخواستم بگم که باید خیلی مراقبشون باشین چون الان ایشون سرما خوردس و سرما خوردگی تو بارداری خیلی بده .
هیچکدوم از حرف های دکتر باورم نمیشد خیلی سریع رفتم تو اتاق ا.ت و رفتم بالای سرش و صورتشو بوسیدم
ا.ت. چته الان اومدی بگی که میخوام طلاقت بدم یا باز دعوا بی افتی باهام(داد)
ته. ا.ت من دارم بابا میشم!
ا.ت. خب که چی من که رفتم خونه بچه رو سقت میکنم
ته. ا.ت تورو خدا منو ببخش اون زنیکه منو مجبور کرده (ناراحت )
ا.ت. تو میتونستی بگی نه
ته. اما اگع میگفتم نه تورو میکشت
ا.ت ویو
تو چشمای تهیونگ میدیدم که داره راستشو میگه برای همین بلند شدم و بقلش کردم
ته. منو بخشیدی؟
ا.ت. اره
ته. خوشحالم که داریم یه خانواده تشکیل میدیم چاگیا
ا.ت. منم همینطور ددی
ته. شیطون شدیا؟
ا.ت. خب کع چی منم الان حاملم پس باید مواظبم باشی نه اینکه بزنی بچمو بکشی
ته. خیلی خب باشه بیا بریم خونه(خنده)
ا.ت. باشه ولی یاد اوریت کردم(خنده)
تهیونگ منو براید بقل کرد و منو برد تو ماشین گذاشت
و بعد باهم رفتیم خونه
و...
ته. ا..ا.ت تو اینجا چیکار میکنی؟
ا.ت. میتونستی از همون اول بهم بگی چرا خواستی منو به خودت وابسته کنی و بعد الان بزاری و بری(در حال گریه)
اشکامو پاک کردم و یه لبخند زدم
ا.ت. خوشبخت بشی اقای کیم دیگه هرچی بینمون بود رو فراموش کن .
از کافه رفتم بیرون و خواستم برم سمت ماشین و اصلا حالم خوب نبود سرگیجه ی بدی گرفتم صدای گریم تو کله خیابون پیچیده بود که یهو پخش زمین شدم و سیاهی......
ته ویو
یه دونه زدم تو دهن دختره و گفتم
ته. به خاطره تو هرزه زندگیم نابود شد .
سریع گوشیم رو گرفتم و بعد رفتم تو خیابون دیدم که ا.ت وسط خیابون افتاده سریع رفتم بغلش کردم و بردمش تو ماشینم و مستقیم سمت بیمارستان رفتم وقتی رسیدیم رفتم پیش دکتر و دکتر منو از اتاق خارج کرد چند دقیقه رو صندلی نشستم و استرس تمام وجودم رو گرفته بود که یهو دکتر اومد بیرون
ته. دکتر حاله دوست دخترم
خوبه؟
دکتر. بله فقط بیهوش شدش دلیلش اینه که شما قراره پدر بشین الان هم بیهوش اومده و بعد میخواستم بگم که باید خیلی مراقبشون باشین چون الان ایشون سرما خوردس و سرما خوردگی تو بارداری خیلی بده .
هیچکدوم از حرف های دکتر باورم نمیشد خیلی سریع رفتم تو اتاق ا.ت و رفتم بالای سرش و صورتشو بوسیدم
ا.ت. چته الان اومدی بگی که میخوام طلاقت بدم یا باز دعوا بی افتی باهام(داد)
ته. ا.ت من دارم بابا میشم!
ا.ت. خب که چی من که رفتم خونه بچه رو سقت میکنم
ته. ا.ت تورو خدا منو ببخش اون زنیکه منو مجبور کرده (ناراحت )
ا.ت. تو میتونستی بگی نه
ته. اما اگع میگفتم نه تورو میکشت
ا.ت ویو
تو چشمای تهیونگ میدیدم که داره راستشو میگه برای همین بلند شدم و بقلش کردم
ته. منو بخشیدی؟
ا.ت. اره
ته. خوشحالم که داریم یه خانواده تشکیل میدیم چاگیا
ا.ت. منم همینطور ددی
ته. شیطون شدیا؟
ا.ت. خب کع چی منم الان حاملم پس باید مواظبم باشی نه اینکه بزنی بچمو بکشی
ته. خیلی خب باشه بیا بریم خونه(خنده)
ا.ت. باشه ولی یاد اوریت کردم(خنده)
تهیونگ منو براید بقل کرد و منو برد تو ماشین گذاشت
و بعد باهم رفتیم خونه
و...
۵.۸k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.