غـریـبــه مـن ───※ ·❆· ※─── p : ³⁶
فردای آنشب:
بیدار شدم ا/ت کنارم نبود از این ترس نبودنش متنفرم
بعد که دنبالش گشتم فهمیدم تو حمومه
ا/ت:
رفتم حموم زیر دوش همه جای بدنم می سوخت زخمام هنوز خوب نشده بودن و تازه بودن برام مهم نبود فقط تو فکر اتفاقات تموم نشدنی زندگی گوهیم بودم شاید مامانم راست میگفت من واقعا بدبختی میارم آره هنوز یادمه
تو آیینه به خودم نگاه کردم هنوز جای گند کاریاش رو گردنم بود شاید گریه کردن زیر دوش آرومم
رفتم بالا تو اتاقِ جونگکوک کمرم خیلی میسوخت خواستم یه لحظه پیرهنم رو در بیارم که در باز شد همیشه همین میشه سریع لباسمو درست کردم و نشستم رو تخت
_چیزی شده
+نه جیمین اومده میخواست تو رو ببینه
_عرر
رفتم پایین بغلش کردم
ج: چه عجب خوش اخلاق شدی
_عه
_ولی جدا از شوخی من...
ج: میدونم چی میخوای بگی من مدیونم و از این حرفا حالا اونو بیخیال واست خوراکی گرفتم
_ببینم چیا گرفتی....چیپسس
ج: نگا کن بازم هست
_پاستیلل
ا/ت دوباره جیمینو بغل میکنه
_تو چقدر خوبیی
ج: آخ له شدم(تحت فشار)
جونگکوک که انگار حسودیش شده بود سرفه ای کرد و چیپس و از دست ا/ت قاپید
+منم میخوام بخورم
_اما...
+چیه
_جیمین اونو واسه من خریده
+چه فرقی میکنه
ا/ت که میبینه جونگکوک با خیال راحت نشسته و داره چیپسو تموم میکنه حرصی میشه و چیپس از دستش میکشه
_این مال منه
+چی مگه مال من مال تو داره
_آره این مخصوص منه
+منم میخوام بخورم(میدوه دنبالش)
_چیکار میکنی.....مگه تو بچه ای چیپس میخوری
ج: بازم چیپس آوردما
+چیه مگه من آدم نیستم....ببین رسما خودش اعتراف کرد که بچس
_مرتیکه 30 ساله میخواد چیپس بخوره
+چیی من کی گفتم 30 سالمه
_خودت گفتی
جونگکوک ا/ت میکشه رو کاناپه ا/ت هم میوفته و همه چیپس رو سر و صورتش میریزه
_بلاخره کار خودتو کردی
جونگکوک شروع میکنه به خوردن چیس از رو صورت ا/ت
+اوووم چقد خوشمزس چیپس با طعم ا/ت (گردنشو گاز میزنه)
_آی..دیوونه
ج: منم اینجام.......آخه جلوی من
جونگکوک که همچنان داشت گردنشو گاز میزر چشمش به زخماش میوفته گوشه پیرهنش و میده پایین و زخمای بیشتر
+اینا چیه
ا/ت سریع پا میشه و لباسشو جمع و جور میکنه
_چیزی نیست
+کار اون مرتیکه س نه....مرگ براش راه نجات بود باید جسدشو..
_نه...کار اون نیست
+پس کار کیه
ایندفعه نمیخواست از سر این اتفاقات بگذره
_دایون
+چی
_کار دایونه....اون هم دست سانگ هو بود و تمام این مدت میدونست من کجام این زخما هم کار اونه ازش متنفرم
جونگکوک یاد دایون که از رابطه ش با ا/ت چقد ناراحت بود میوفته یاد اون روز که ا/ت و دزدیدن و دایون زنگ زده بود سوالای عجیب میپرسید باورش نمیشد همچین کاری کنه
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #ARMY
بیدار شدم ا/ت کنارم نبود از این ترس نبودنش متنفرم
بعد که دنبالش گشتم فهمیدم تو حمومه
ا/ت:
رفتم حموم زیر دوش همه جای بدنم می سوخت زخمام هنوز خوب نشده بودن و تازه بودن برام مهم نبود فقط تو فکر اتفاقات تموم نشدنی زندگی گوهیم بودم شاید مامانم راست میگفت من واقعا بدبختی میارم آره هنوز یادمه
تو آیینه به خودم نگاه کردم هنوز جای گند کاریاش رو گردنم بود شاید گریه کردن زیر دوش آرومم
رفتم بالا تو اتاقِ جونگکوک کمرم خیلی میسوخت خواستم یه لحظه پیرهنم رو در بیارم که در باز شد همیشه همین میشه سریع لباسمو درست کردم و نشستم رو تخت
_چیزی شده
+نه جیمین اومده میخواست تو رو ببینه
_عرر
رفتم پایین بغلش کردم
ج: چه عجب خوش اخلاق شدی
_عه
_ولی جدا از شوخی من...
ج: میدونم چی میخوای بگی من مدیونم و از این حرفا حالا اونو بیخیال واست خوراکی گرفتم
_ببینم چیا گرفتی....چیپسس
ج: نگا کن بازم هست
_پاستیلل
ا/ت دوباره جیمینو بغل میکنه
_تو چقدر خوبیی
ج: آخ له شدم(تحت فشار)
جونگکوک که انگار حسودیش شده بود سرفه ای کرد و چیپس و از دست ا/ت قاپید
+منم میخوام بخورم
_اما...
+چیه
_جیمین اونو واسه من خریده
+چه فرقی میکنه
ا/ت که میبینه جونگکوک با خیال راحت نشسته و داره چیپسو تموم میکنه حرصی میشه و چیپس از دستش میکشه
_این مال منه
+چی مگه مال من مال تو داره
_آره این مخصوص منه
+منم میخوام بخورم(میدوه دنبالش)
_چیکار میکنی.....مگه تو بچه ای چیپس میخوری
ج: بازم چیپس آوردما
+چیه مگه من آدم نیستم....ببین رسما خودش اعتراف کرد که بچس
_مرتیکه 30 ساله میخواد چیپس بخوره
+چیی من کی گفتم 30 سالمه
_خودت گفتی
جونگکوک ا/ت میکشه رو کاناپه ا/ت هم میوفته و همه چیپس رو سر و صورتش میریزه
_بلاخره کار خودتو کردی
جونگکوک شروع میکنه به خوردن چیس از رو صورت ا/ت
+اوووم چقد خوشمزس چیپس با طعم ا/ت (گردنشو گاز میزنه)
_آی..دیوونه
ج: منم اینجام.......آخه جلوی من
جونگکوک که همچنان داشت گردنشو گاز میزر چشمش به زخماش میوفته گوشه پیرهنش و میده پایین و زخمای بیشتر
+اینا چیه
ا/ت سریع پا میشه و لباسشو جمع و جور میکنه
_چیزی نیست
+کار اون مرتیکه س نه....مرگ براش راه نجات بود باید جسدشو..
_نه...کار اون نیست
+پس کار کیه
ایندفعه نمیخواست از سر این اتفاقات بگذره
_دایون
+چی
_کار دایونه....اون هم دست سانگ هو بود و تمام این مدت میدونست من کجام این زخما هم کار اونه ازش متنفرم
جونگکوک یاد دایون که از رابطه ش با ا/ت چقد ناراحت بود میوفته یاد اون روز که ا/ت و دزدیدن و دایون زنگ زده بود سوالای عجیب میپرسید باورش نمیشد همچین کاری کنه
#فیک #جونگکوک #تهیونگ #جیمین #جین #یونگی #جیهوپ #نامجون #بی_تی_اس #کیپاپ #آرمی
#BTS #BTS_ARMY #Jungkook #Teahyung #Jimin #Namjoon #Jin #J_Hope #Suga #K_pop #ARMY
۲۷.۱k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.