تک پارتی (ددی مافیای من)
تک پارتی (ددی مافیای من)
(سلام من ات هستم و۲۰ ساله )
(سلام من جیمین هستم ۲۵ سالمه)
ویو ات : داشتم کار میکردم که یک مردی با لباس های عجیبی داخل مغازه شد پرسیدم بفرماید چی میخاستید جواب نمیداد خیلی تعجب کردم ودوباره پرسیدم
ویو جیمین : وای چه دختر زیبای بود اولین بار که دیدمش عاشقش شدم یهو به خودم امدم وگفتم یک بسته موچی شکلاتی لطفا
ات : بله حتما
ات: همین جوری داشت نگاهم میکرد کمی نگران شدم همین جور که فکر میکردم ساعت کاریم تموم شد
جیمین: خانم ات میتونم برسونمتون 😁
ویو ات : چون دیرم شده بود قبول کردم ویه سمت ماشین رفتم
ات: ببخشید این راه خونه من نیست(با ترس)
جیمین : بیبی امشبو کارت دارم تو باید مال من شی😈
ویو ات : سعی کردم درو باز کنم ولی قفل بود رسیدم به ویلای آقای جیمین خیلی ترسیده بودم تمام تنم پر عرق بود وقتی رسیدم چند تا از آدم های آقای جیمین منو بردن بالا کمی بعد آقای جیمین آمد و۰۰۰۰۰۰۰۰
پرش زمانی به ۳ سال بعد
میهی: مامان ناهار کی حاضر میشه 🥺
ات: الان بابات میاد میخورم❤
تمام😍
(سلام من ات هستم و۲۰ ساله )
(سلام من جیمین هستم ۲۵ سالمه)
ویو ات : داشتم کار میکردم که یک مردی با لباس های عجیبی داخل مغازه شد پرسیدم بفرماید چی میخاستید جواب نمیداد خیلی تعجب کردم ودوباره پرسیدم
ویو جیمین : وای چه دختر زیبای بود اولین بار که دیدمش عاشقش شدم یهو به خودم امدم وگفتم یک بسته موچی شکلاتی لطفا
ات : بله حتما
ات: همین جوری داشت نگاهم میکرد کمی نگران شدم همین جور که فکر میکردم ساعت کاریم تموم شد
جیمین: خانم ات میتونم برسونمتون 😁
ویو ات : چون دیرم شده بود قبول کردم ویه سمت ماشین رفتم
ات: ببخشید این راه خونه من نیست(با ترس)
جیمین : بیبی امشبو کارت دارم تو باید مال من شی😈
ویو ات : سعی کردم درو باز کنم ولی قفل بود رسیدم به ویلای آقای جیمین خیلی ترسیده بودم تمام تنم پر عرق بود وقتی رسیدم چند تا از آدم های آقای جیمین منو بردن بالا کمی بعد آقای جیمین آمد و۰۰۰۰۰۰۰۰
پرش زمانی به ۳ سال بعد
میهی: مامان ناهار کی حاضر میشه 🥺
ات: الان بابات میاد میخورم❤
تمام😍
۵.۰k
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.