عاقا یه دوست داریم هر موقع میخواد یکیو ماچ کنه صداشو هم د
عاقا یه دوست داریم هر موقع میخواد یکیو ماچ کنه صداشو هم درمیاره :ماااااااااچ
مدیونی فکر کنی خودمم الکی گفتم دوستم ^_-
.
.
.
اعتراف میکنم پسر خالم که الان خودش یه گودزیلا داره، کوچیک که بوده هرموقع بهش میگفتن می خوای چی کاره بشی میگفته تنبک زن زورخونه!!!
خوشم میاد از اول متفاوت بود!
.
.
.
اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم
یه همچین بچه ی زرنگی بودم من:)))
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی دبستانی بودم وقتی نمی تونستم مسائل ریاضیمو حل کنم سریع مب پریدم تودستشویی یه کم روش فک می کردم میفهمیدم چجوری باید حلش کنم!!!!! بعععلللله
.
.
.
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم و جامو خیس میردم آروم بلند میشدم و ملافه و لباسامو رو بخاری خشک میکردم تا کسی متوجه نشه. و اعضای محترم خانواده از بخارش استفاده میکردن.
من :-P
مامانم o_O
بخاری =-O
.
.
.
دیروز تولدم بود همراه اول یکروز مکالمه رایگان بهم داد. چون تموم خطهای خونه بنام خودمه همه روفعال کردم وخانوادگی به هرچی دوست وفامیل داشتیم زنگ زدیم چقدر شرمنده شدن فامیلای دور که میگفتن بازم معرفت شما!!!!!!
.
.
.
اعتراف میکنم سر فینال جام جهانی۲۰۱۰ تا لحظهای که اسپانیا گل زد فکر میکردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی، گل هم که زد کلی لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ – هلند ۰، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم
.
.
.
اعتراف میکنم چند روز پیش داشتم آرایش میکردم برم تولد دوستم، مامانم گفت چه خبرته مگه داری میری دانشگاه :-D
.
.
.
من جدیدا پیشرفت کردم. وقتی مامانم میاد سر کامپیوتر بالا سرم، به جای اینکه تو دسکتاپ رفرش کنم، یه فایل ورد تحقیق درسی دارم، سریع بازش میکنم و شروع میکنم به تایپ کردن!
بیایید دست در دست هم، شما نیز به جمع پیشرفتگان بپیوندید...
.
.
.
اعتراف میکنم یکی از تفریحات زندگیم اینه که تو خیابون وقتی دو نفر خیلی عاششقونه دارن از روبه رو میان از وسطشون رد شم! :))
مدیونی فکر کنی خودمم الکی گفتم دوستم ^_-
.
.
.
اعتراف میکنم پسر خالم که الان خودش یه گودزیلا داره، کوچیک که بوده هرموقع بهش میگفتن می خوای چی کاره بشی میگفته تنبک زن زورخونه!!!
خوشم میاد از اول متفاوت بود!
.
.
.
اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم
یه همچین بچه ی زرنگی بودم من:)))
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی دبستانی بودم وقتی نمی تونستم مسائل ریاضیمو حل کنم سریع مب پریدم تودستشویی یه کم روش فک می کردم میفهمیدم چجوری باید حلش کنم!!!!! بعععلللله
.
.
.
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم و جامو خیس میردم آروم بلند میشدم و ملافه و لباسامو رو بخاری خشک میکردم تا کسی متوجه نشه. و اعضای محترم خانواده از بخارش استفاده میکردن.
من :-P
مامانم o_O
بخاری =-O
.
.
.
دیروز تولدم بود همراه اول یکروز مکالمه رایگان بهم داد. چون تموم خطهای خونه بنام خودمه همه روفعال کردم وخانوادگی به هرچی دوست وفامیل داشتیم زنگ زدیم چقدر شرمنده شدن فامیلای دور که میگفتن بازم معرفت شما!!!!!!
.
.
.
اعتراف میکنم سر فینال جام جهانی۲۰۱۰ تا لحظهای که اسپانیا گل زد فکر میکردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی، گل هم که زد کلی لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ – هلند ۰، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم
.
.
.
اعتراف میکنم چند روز پیش داشتم آرایش میکردم برم تولد دوستم، مامانم گفت چه خبرته مگه داری میری دانشگاه :-D
.
.
.
من جدیدا پیشرفت کردم. وقتی مامانم میاد سر کامپیوتر بالا سرم، به جای اینکه تو دسکتاپ رفرش کنم، یه فایل ورد تحقیق درسی دارم، سریع بازش میکنم و شروع میکنم به تایپ کردن!
بیایید دست در دست هم، شما نیز به جمع پیشرفتگان بپیوندید...
.
.
.
اعتراف میکنم یکی از تفریحات زندگیم اینه که تو خیابون وقتی دو نفر خیلی عاششقونه دارن از روبه رو میان از وسطشون رد شم! :))
۷.۹k
۲۰ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.