فصل دوم پارت۲۶ ویو جونگ کوک
فصل دوم پارت۲۶ ویو جونگ کوک
همه ی حرفاشون رو داشتم میشنیدم ولی خوشحال بودم که ات قبول کرد بمونه عمارت و امیدوارم هرچه سریعتر تهیونگ حقیقت رو بفهمه و به ات بگیم۰
از خونه ی ویالا رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم۰تا عمارت هیچ حرفی ردو بدل نشود ولی از آینه ای که پشت ماشین رو میبینیم ات رو داشتم نگاه میکردم۰
بلاخره رسیدیم عمارت۰
ات خوابش برده بود و از اوناس که تا خودش بلند نشده کسی نمیتونه بلندش کنه۰(me)
پس بغلش کردم و رفتم داخل اتاق مهمون ها چون میدونستم فردا صبح۰۰۰۰
آره دیگه
بعدا میزارم
همه ی حرفاشون رو داشتم میشنیدم ولی خوشحال بودم که ات قبول کرد بمونه عمارت و امیدوارم هرچه سریعتر تهیونگ حقیقت رو بفهمه و به ات بگیم۰
از خونه ی ویالا رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم۰تا عمارت هیچ حرفی ردو بدل نشود ولی از آینه ای که پشت ماشین رو میبینیم ات رو داشتم نگاه میکردم۰
بلاخره رسیدیم عمارت۰
ات خوابش برده بود و از اوناس که تا خودش بلند نشده کسی نمیتونه بلندش کنه۰(me)
پس بغلش کردم و رفتم داخل اتاق مهمون ها چون میدونستم فردا صبح۰۰۰۰
آره دیگه
بعدا میزارم
۴۵۰
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.