U^was your cousin until..... ^U
U^was your cousin until..... ^U
U^part_¹⁰ ^U
*مکالمه ی کوک*
ب/ج: الو
جونگکوک: سلام... بله بابا
ب/ج: سلام جونگکوک
جونگکوک: بله
ب/ج: شب مراسم نامزدیتون رو میگیریم توی عمارت
جونگکوک: چی! چقدر زود منو ا.ت هنوز خرید نکردیم
ب/ج: ما تدارک های جشن و انجام دادیم الانم میخوان بیان برای تزئیین عمارت تو هم ا.ت و هر جایی که هست ور دار ببرش خرید کنید حلقه هم بگیرید
جونگکوک: باش
ب/ج: به ا.ت هم بگو ارایش گر ها ساعت ۶ عصر میان که امادش کنن
جونگکوک: باش فقط خیلی یهویی شد
ب/ج: کاریت نباشه... بای
جونگکوک: بای
«پایان مکالمه»
جانگشین: کی بود
جونگکوک: بابام بود
جانگشین: چی گفت
جونگکوک: شب مراسم نامزدیمونه
جانگشین: چی شما تازه دیشب از ا.ت بله گرفتید
جونگکوک: چیکار کنم بابام و عموم اینجورین
جانگشین: خیلی خب منو برسون گاراژ یکیو دارم باید از این دنیا سیرش کنم
جونگکوک: کی؟
جانگشین: یه پسریه با حرفای دروغش دوست دخترمو ازم گرفت کسی که خیلی دوسش داشتم اما فکر کنم باید بگم دوست دختر سابقم
جونگکوک: جیسان و میگی؟
جانگشین: اوهوم
جونگکوک: حالا چرا به خودم نگفتی کار پسررو تموم میکردم
جانگشین: خودم باید حسابشو برسم
جونگکوک: خیلی خب باش رسیدیم
جانگشین: اوکی تنکس میبینمت
جونگکوک:بای
جانگشین از ماشین پیاده شد و جونگکوک همونجا پارک کرد تا زنگ بزنه به ا.ت بعد چند بوق ا.ت جواب داد
*مکالمه ی بین ا.ت و جونگکوک*
جونگکوک: الو..
ا.ت: سلام
جونگکوک: سلام... ا.ت
ا.ت: جانم
جونگکوک: زن عمو بهت گفت شب چه خبره
ا.ت: بابام گفت
جونگکوک: خب کی کارت تموم میشه
ا.ت: ۲۰ دقیقه دیگه
جونگکوک: چقدر زود
ا.ت: مشتری نداشت من زود نشستم تا ناخن هامو درست کنه *ایرپاد توی گوش ا.ت هست*
جونگکوک: باشه دم در ارایشگاه منتظرتم
ا.ت: اوکی... کاری نداری
جونگکوک: نه.. بای
ا.ت: بای
*پایان مکالمه*
جونگکوک رفت و بعد چند مین رسید سالن ارایشگاه یه گوشه پارک کرد و منتظر ا.ت موند و با گوشیش ور رفت که صدای ضربه به شیشه ی ماشین به گوشش خورد سرشو بالا اورد که دید ا.ته قفل در و زد و باز شد و ا.ت اومد و توی ماشین نشست
ا.ت: سلام (لبخند)
جونگکوک: سلام... بریم
ا.ت: وایی اوپا
جونگکوک: چیشده
ا.ت: ببین ناخنام چقدر خوشگل شده
ا.ت دستاشو سمت جونگکوک برد جوری که جونگکوک ناخن های ا.ت و ببینه
جونگکوک: چ.. چی... اسم منو زدی روی ناخنات
ا.ت: اوم
جونگکوک: چرا
ا.ت: به ناخن کار گفتم که خودش برام طرح بزنه من اخر سر ببینم چون داخل چندتا طرح گیر کرده بودم اونم ازم پرسید دوست پسر داری بهش گفتم نه نامزد دارم و بعد اسمتو پرسید منم گفتم که اخرش این شد... قشنگه نه؟
جونگکوک: خیلی قشنگه
جونگکوک دست ها ا.ت و گرفت و روی دستاش بوسه ی ریزی زد
U^part_¹⁰ ^U
*مکالمه ی کوک*
ب/ج: الو
جونگکوک: سلام... بله بابا
ب/ج: سلام جونگکوک
جونگکوک: بله
ب/ج: شب مراسم نامزدیتون رو میگیریم توی عمارت
جونگکوک: چی! چقدر زود منو ا.ت هنوز خرید نکردیم
ب/ج: ما تدارک های جشن و انجام دادیم الانم میخوان بیان برای تزئیین عمارت تو هم ا.ت و هر جایی که هست ور دار ببرش خرید کنید حلقه هم بگیرید
جونگکوک: باش
ب/ج: به ا.ت هم بگو ارایش گر ها ساعت ۶ عصر میان که امادش کنن
جونگکوک: باش فقط خیلی یهویی شد
ب/ج: کاریت نباشه... بای
جونگکوک: بای
«پایان مکالمه»
جانگشین: کی بود
جونگکوک: بابام بود
جانگشین: چی گفت
جونگکوک: شب مراسم نامزدیمونه
جانگشین: چی شما تازه دیشب از ا.ت بله گرفتید
جونگکوک: چیکار کنم بابام و عموم اینجورین
جانگشین: خیلی خب منو برسون گاراژ یکیو دارم باید از این دنیا سیرش کنم
جونگکوک: کی؟
جانگشین: یه پسریه با حرفای دروغش دوست دخترمو ازم گرفت کسی که خیلی دوسش داشتم اما فکر کنم باید بگم دوست دختر سابقم
جونگکوک: جیسان و میگی؟
جانگشین: اوهوم
جونگکوک: حالا چرا به خودم نگفتی کار پسررو تموم میکردم
جانگشین: خودم باید حسابشو برسم
جونگکوک: خیلی خب باش رسیدیم
جانگشین: اوکی تنکس میبینمت
جونگکوک:بای
جانگشین از ماشین پیاده شد و جونگکوک همونجا پارک کرد تا زنگ بزنه به ا.ت بعد چند بوق ا.ت جواب داد
*مکالمه ی بین ا.ت و جونگکوک*
جونگکوک: الو..
ا.ت: سلام
جونگکوک: سلام... ا.ت
ا.ت: جانم
جونگکوک: زن عمو بهت گفت شب چه خبره
ا.ت: بابام گفت
جونگکوک: خب کی کارت تموم میشه
ا.ت: ۲۰ دقیقه دیگه
جونگکوک: چقدر زود
ا.ت: مشتری نداشت من زود نشستم تا ناخن هامو درست کنه *ایرپاد توی گوش ا.ت هست*
جونگکوک: باشه دم در ارایشگاه منتظرتم
ا.ت: اوکی... کاری نداری
جونگکوک: نه.. بای
ا.ت: بای
*پایان مکالمه*
جونگکوک رفت و بعد چند مین رسید سالن ارایشگاه یه گوشه پارک کرد و منتظر ا.ت موند و با گوشیش ور رفت که صدای ضربه به شیشه ی ماشین به گوشش خورد سرشو بالا اورد که دید ا.ته قفل در و زد و باز شد و ا.ت اومد و توی ماشین نشست
ا.ت: سلام (لبخند)
جونگکوک: سلام... بریم
ا.ت: وایی اوپا
جونگکوک: چیشده
ا.ت: ببین ناخنام چقدر خوشگل شده
ا.ت دستاشو سمت جونگکوک برد جوری که جونگکوک ناخن های ا.ت و ببینه
جونگکوک: چ.. چی... اسم منو زدی روی ناخنات
ا.ت: اوم
جونگکوک: چرا
ا.ت: به ناخن کار گفتم که خودش برام طرح بزنه من اخر سر ببینم چون داخل چندتا طرح گیر کرده بودم اونم ازم پرسید دوست پسر داری بهش گفتم نه نامزد دارم و بعد اسمتو پرسید منم گفتم که اخرش این شد... قشنگه نه؟
جونگکوک: خیلی قشنگه
جونگکوک دست ها ا.ت و گرفت و روی دستاش بوسه ی ریزی زد
۱۳.۵k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.