اگر در شب تار و ابری،
اگر در شب تار و ابری،
انسان در دریای عمیق غرق بشود...
مشکل جهنّمی ها این است که باید جهنّم بروند، راه جهنّم را هم بَلد نیستند؛
اینها دو تا مشکل دارند.
ولی نشاط بهشتی ها این است که بهشت می روند و راهش را هم بَلدند.
جهنّمی در تاریکی است، سرگردان است. هیچ کسی در آن روز از نور دیگری استفاده نمیکند،
چه اینکه از نار دیگری هم نمی سوزد.
دو نفر در صحنه قیامت طوری قرار دارند که بدن های اینها کنار هم است،
امّا یکی خیلی روشن است و همه جا را می بیند و دیگری در ظلمت به سر می برد.
_نور مومن و ظلمت کافر
همانطوری که در دنیا یک انسان کافر نه خود را می بیند، نه جهان را می بیند، نه خالق خود و جهان را می بیند و به تعبیر ذات أقدس إله در سوره مبارکه نور تشبیه کرده است؛
فرمود:
کافر و مُلحد مثل کسی است که در شب تار در بحر عمیق غرق می شود؛
کَبَحرٍ لُجّیٍ یَخشاهُ مُوجٌ مِنْ فُوقِهِ مُوجٌ مِنْ فُوقِهِ سَحاب ظُلُماتٌ بَعضُها فُوقِ بَعضْ إذا أخرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها (22) !
اگردر شب تار و ابری،
انسان در دریای عمیق غرق بشود،
موج های متراکم روی دریا را بگیرد،
ابرهای تیره روی امواج قرار داشته باشد؛ چنین انسانی اگر دست خود را بیرون بیاورد،
نه تنها نمی بیند، لَمْ یَکَدْ یَراها.
در سوره نور نفرمود اینها وقتی دست را بیرون می آورند، دست خودشان را نمی بینند. لَمْ یَراها،
بلکه فرمود:لَمْ یَکَدْ یَراها، نزدیک دیدن هم نیست.
یک وقت انسان می بیند، یک وقت چشمش ضعیف است، نزدیک است که ببیند.
فرمود: اینها نه تنها نمیبینند، نزدیک دیدن هم نیستند !
یک انسانی عرش خدا را می بیند و یک انسان، فرش را هم نمی بیند.
معلوم می شود نور را انسان به همراه خود دارد.
اگر نورانی شد، عرش را می بیند و اگر نورانی نشد دست خود را هم نمی بیند. این دو تا کار را انبیاء کردند، انسان را معنا کردند؛ گفتند: یک چشمی داری، باید در درونتان این چشم را زنده و بینا نگه بدارید...
ایت الله جوادی آملی
صلوات بر محمد ص
انسان در دریای عمیق غرق بشود...
مشکل جهنّمی ها این است که باید جهنّم بروند، راه جهنّم را هم بَلد نیستند؛
اینها دو تا مشکل دارند.
ولی نشاط بهشتی ها این است که بهشت می روند و راهش را هم بَلدند.
جهنّمی در تاریکی است، سرگردان است. هیچ کسی در آن روز از نور دیگری استفاده نمیکند،
چه اینکه از نار دیگری هم نمی سوزد.
دو نفر در صحنه قیامت طوری قرار دارند که بدن های اینها کنار هم است،
امّا یکی خیلی روشن است و همه جا را می بیند و دیگری در ظلمت به سر می برد.
_نور مومن و ظلمت کافر
همانطوری که در دنیا یک انسان کافر نه خود را می بیند، نه جهان را می بیند، نه خالق خود و جهان را می بیند و به تعبیر ذات أقدس إله در سوره مبارکه نور تشبیه کرده است؛
فرمود:
کافر و مُلحد مثل کسی است که در شب تار در بحر عمیق غرق می شود؛
کَبَحرٍ لُجّیٍ یَخشاهُ مُوجٌ مِنْ فُوقِهِ مُوجٌ مِنْ فُوقِهِ سَحاب ظُلُماتٌ بَعضُها فُوقِ بَعضْ إذا أخرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها (22) !
اگردر شب تار و ابری،
انسان در دریای عمیق غرق بشود،
موج های متراکم روی دریا را بگیرد،
ابرهای تیره روی امواج قرار داشته باشد؛ چنین انسانی اگر دست خود را بیرون بیاورد،
نه تنها نمی بیند، لَمْ یَکَدْ یَراها.
در سوره نور نفرمود اینها وقتی دست را بیرون می آورند، دست خودشان را نمی بینند. لَمْ یَراها،
بلکه فرمود:لَمْ یَکَدْ یَراها، نزدیک دیدن هم نیست.
یک وقت انسان می بیند، یک وقت چشمش ضعیف است، نزدیک است که ببیند.
فرمود: اینها نه تنها نمیبینند، نزدیک دیدن هم نیستند !
یک انسانی عرش خدا را می بیند و یک انسان، فرش را هم نمی بیند.
معلوم می شود نور را انسان به همراه خود دارد.
اگر نورانی شد، عرش را می بیند و اگر نورانی نشد دست خود را هم نمی بیند. این دو تا کار را انبیاء کردند، انسان را معنا کردند؛ گفتند: یک چشمی داری، باید در درونتان این چشم را زنده و بینا نگه بدارید...
ایت الله جوادی آملی
صلوات بر محمد ص
۲.۱k
۰۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.