dade jk 😰😈 پارت 3
dade jk 😰😈 پارت 3
+چرا می خندی 🥺😭😭
-عزیزم عیبی ندارد بلاخره که می شدی
+الان باید چیکار کنم 🥺
-هیچی منتظر بمون تا بیام
+باش
ویو jk
رفتم براش
پد،کیسه آبگرم ،و یه عالمه خوراکی گرفتم و برگشتم خونه
-ات کجایی
+هنوز تو دست شویی یم 🥺
-پاشو خودتو جمع کن نگاه نگاه اشک ها شو
پایان فلش بک
ویو ات
بعد به کوک گفتم بره برام از تو کمد لباس بیاره بعد که پدرو گذاشتم شلوار مو عوض کردم اومدم بیرون که دیدم کوکی پشت دره
-بیا بغلم
رفتم بغلش ولی نمیدونم چرا یه جوری نگام می کرد
پایان فلش بک
ویو jk
تو بغلم که بود دلم براش سوخت که قرار بعد پریو دیش چه دردی رو تحمل کنه (😈😈😈)
پایان فلش بک
ویو ات
بعد زود زود رفتم مسواک زدم صورتمو با آب سرد شستم کرم مرطوب کننده زدم کرم ضد آفتاب زدم بعدش یه کمی مژه های خوشگل مو ریمل زدم بعد یکمی تینت زدم به گونه هام لب هام و حسابی خوشگل کردم بعد موهامو شونه زدم و محکم بالا بستم بعد فرم مدرسه مو پوشیدم و رفتم و پایین که دیدم کوکی جون داره قهوه درست می کنه
-اومدی
+هوم
-درد داری
+نه خیلی
بعد رفتم سره یخچال دوتا تخمه مرغ برداشتم و دوتا نیم رو درست کردم و تضعینش کردم و باهم خوردیم ساعت ۶:۵۰ دقیقه بود که با جونگ کوک باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم مدرسه
تو راه کوک همش سی می کرد که بخندم (بدبخت الان می خواد بخندی که بعداً براش جیغ بکشی 😈😈)
شرط
۵ لایک
۸ کامنت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
+چرا می خندی 🥺😭😭
-عزیزم عیبی ندارد بلاخره که می شدی
+الان باید چیکار کنم 🥺
-هیچی منتظر بمون تا بیام
+باش
ویو jk
رفتم براش
پد،کیسه آبگرم ،و یه عالمه خوراکی گرفتم و برگشتم خونه
-ات کجایی
+هنوز تو دست شویی یم 🥺
-پاشو خودتو جمع کن نگاه نگاه اشک ها شو
پایان فلش بک
ویو ات
بعد به کوک گفتم بره برام از تو کمد لباس بیاره بعد که پدرو گذاشتم شلوار مو عوض کردم اومدم بیرون که دیدم کوکی پشت دره
-بیا بغلم
رفتم بغلش ولی نمیدونم چرا یه جوری نگام می کرد
پایان فلش بک
ویو jk
تو بغلم که بود دلم براش سوخت که قرار بعد پریو دیش چه دردی رو تحمل کنه (😈😈😈)
پایان فلش بک
ویو ات
بعد زود زود رفتم مسواک زدم صورتمو با آب سرد شستم کرم مرطوب کننده زدم کرم ضد آفتاب زدم بعدش یه کمی مژه های خوشگل مو ریمل زدم بعد یکمی تینت زدم به گونه هام لب هام و حسابی خوشگل کردم بعد موهامو شونه زدم و محکم بالا بستم بعد فرم مدرسه مو پوشیدم و رفتم و پایین که دیدم کوکی جون داره قهوه درست می کنه
-اومدی
+هوم
-درد داری
+نه خیلی
بعد رفتم سره یخچال دوتا تخمه مرغ برداشتم و دوتا نیم رو درست کردم و تضعینش کردم و باهم خوردیم ساعت ۶:۵۰ دقیقه بود که با جونگ کوک باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم مدرسه
تو راه کوک همش سی می کرد که بخندم (بدبخت الان می خواد بخندی که بعداً براش جیغ بکشی 😈😈)
شرط
۵ لایک
۸ کامنت ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
۲.۴k
۱۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.