سناریو
*وقتی واسه اولین بار بهت اجازه میده تنها بریی بار ساعت ۴ صبح زنگ میزنی به اعضا که برن دنبالش و اعضا میرن دنبالش ک*
نامجون :
ماشین رو پارک میکنه و با خشم میاد تو
چشم چشم میکنه تا پیدات کنه
تا چشمش بهت خورد قدم هاش رو بلند تر کرد و توی چند ثانیه رسید بهت
هیچی براش مهم نبود فقط دستت رو گرفت و کشید سمت ماشین
............
جین :
اونقدری عصبی بود ک میشد اون رو ع توی چشاش خوند
سرت رو اوردی بالا و باجینی ک چشماش کاسه ی خون بود مواجه شدی
پشت سرش حرکت کردی
توی راه بی وقفه داشت قر میزد( همون رپ معروف 😂)
............
شوگا:
ب گوشیت نگاه کردی ک با دیدن ساعت مستی ع کلت پرید
با ترس لرز شماره یونگی رو گرفتی
میدونستی ک انقد مست کردن و بی توجهی ب حرف یونگی عواقب خوبی نداره اما.....
..............
جیهوپ :
وقتی باهاش تماس گرفتی با عجله خودش رو رسوند ولی وقتی تورو توی اون وضع و حال دید اونقدری عصبی شده بود
ک ب نظر تو ترسناک ترین چهره رو ب صورت داشت
اما چ میشد کرد صحلنگاری خودت بوده 🤷🏻♀️
..............
جیمین :
وقتی رسید بار.... ارع.... ارع دقیقن اون لحظه لحظه بد شانسی تو بود
اخه الان! وقتی جیمین رسیده....
رسید بار و وقتی تو متوجه حضورش شدی خاستی بری سمتش اما همون موقع بود ک با چیزی برخورد کردی سرت رو ک اوردی بالا با پسری ک تاحالا ندیده بودی مواجه شدی اونم از موقعیت استفاده کرد و تورو توی اغوشش گرفت
جیمین اونقدر ک اون رو کتک زد ک کاملن مستی ع سرت پرید و ع ترس خودت هیچی نگفتی
..............
تهیونگ :
نشسته بود و با دستاش سرش رو گرفته بود ک با صدای زنگ تلفن ب خودش اومد
سریع خودشو رسوند
اونقدری دستت رو محکم گرفته بود و میکشید ک احساس میکردی داره ع جا کنده میشه
توی ماشین بودین
_اره.... اره همش تقصیر منه منه خر بودم ک اجازه دادم بری(با داد )
_حتا حاضر نبودی ب ساعت نگاه کنی( داد )
...............
جونگ کوک :
توی ماشین سکوت حاکم فضا بود ک خودت شکستیش
_جون.جونگک
هنوز حرفت تموم نشده بود ک با داد گفت هیچی نگو....
تو عم ع ترس خودت کلمه ای نگفتی
نامجون :
ماشین رو پارک میکنه و با خشم میاد تو
چشم چشم میکنه تا پیدات کنه
تا چشمش بهت خورد قدم هاش رو بلند تر کرد و توی چند ثانیه رسید بهت
هیچی براش مهم نبود فقط دستت رو گرفت و کشید سمت ماشین
............
جین :
اونقدری عصبی بود ک میشد اون رو ع توی چشاش خوند
سرت رو اوردی بالا و باجینی ک چشماش کاسه ی خون بود مواجه شدی
پشت سرش حرکت کردی
توی راه بی وقفه داشت قر میزد( همون رپ معروف 😂)
............
شوگا:
ب گوشیت نگاه کردی ک با دیدن ساعت مستی ع کلت پرید
با ترس لرز شماره یونگی رو گرفتی
میدونستی ک انقد مست کردن و بی توجهی ب حرف یونگی عواقب خوبی نداره اما.....
..............
جیهوپ :
وقتی باهاش تماس گرفتی با عجله خودش رو رسوند ولی وقتی تورو توی اون وضع و حال دید اونقدری عصبی شده بود
ک ب نظر تو ترسناک ترین چهره رو ب صورت داشت
اما چ میشد کرد صحلنگاری خودت بوده 🤷🏻♀️
..............
جیمین :
وقتی رسید بار.... ارع.... ارع دقیقن اون لحظه لحظه بد شانسی تو بود
اخه الان! وقتی جیمین رسیده....
رسید بار و وقتی تو متوجه حضورش شدی خاستی بری سمتش اما همون موقع بود ک با چیزی برخورد کردی سرت رو ک اوردی بالا با پسری ک تاحالا ندیده بودی مواجه شدی اونم از موقعیت استفاده کرد و تورو توی اغوشش گرفت
جیمین اونقدر ک اون رو کتک زد ک کاملن مستی ع سرت پرید و ع ترس خودت هیچی نگفتی
..............
تهیونگ :
نشسته بود و با دستاش سرش رو گرفته بود ک با صدای زنگ تلفن ب خودش اومد
سریع خودشو رسوند
اونقدری دستت رو محکم گرفته بود و میکشید ک احساس میکردی داره ع جا کنده میشه
توی ماشین بودین
_اره.... اره همش تقصیر منه منه خر بودم ک اجازه دادم بری(با داد )
_حتا حاضر نبودی ب ساعت نگاه کنی( داد )
...............
جونگ کوک :
توی ماشین سکوت حاکم فضا بود ک خودت شکستیش
_جون.جونگک
هنوز حرفت تموم نشده بود ک با داد گفت هیچی نگو....
تو عم ع ترس خودت کلمه ای نگفتی
۳۲.۰k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.