[ عاشق آن است که حرفش به عمل ختم شود... ]
[ عاشق آن است که حرفش به عمل ختم شود... ]
جملهی پُرباری بود.
صبحِ خروسخوان که خورشید تازه رُخ نشان داده بود؛ به همسایهی کناری سر زدم.
از عمل سخن نمیگفت! لیک از نیتِ عمل، چرا... .
معمولا وقت را بهانه میکنم و حرف ها را میگذارم برای یک زمانِ درست تر و بهتر؛ البته که زمانِ مذکور را تا به حال زیارت نکرده ام!
خلاصهی کلام؛ اینبار رفتم و در مکتبش اجازهی نشستن گرفتم.
حرف ها را از ابتدا تا انتها به گوشِ جان سپردم.
سنگین بود و تکان دهنده!
بیانشان برای آدمی جماعت جرعت میخواست؛ جرعت هم داشت.
معالاسف آیینه نبود تا خود را در او نظارهگر باشیم! لذا تعریف ها از شخصِ اوست.
از معاملههایی سخن میگفت که یکی دوباری شیرینیِشان را لمس کرده بودیم؛ میدانستم که حق میگفت.
سخنانش که تمام شد؛ دیدم که انسان کجا و منِ حقیر کجا!.
کلام را خلاصهتر کنیم؛ اگر نیتت کوچک باشد هرچند که عملِ بزرگی داشته باشی، به جایی نخواهی رسید!.
اعمال به اندازهی وسعتِ نیتِ تو؛ بزرگ میشوند.
#Aseman
جملهی پُرباری بود.
صبحِ خروسخوان که خورشید تازه رُخ نشان داده بود؛ به همسایهی کناری سر زدم.
از عمل سخن نمیگفت! لیک از نیتِ عمل، چرا... .
معمولا وقت را بهانه میکنم و حرف ها را میگذارم برای یک زمانِ درست تر و بهتر؛ البته که زمانِ مذکور را تا به حال زیارت نکرده ام!
خلاصهی کلام؛ اینبار رفتم و در مکتبش اجازهی نشستن گرفتم.
حرف ها را از ابتدا تا انتها به گوشِ جان سپردم.
سنگین بود و تکان دهنده!
بیانشان برای آدمی جماعت جرعت میخواست؛ جرعت هم داشت.
معالاسف آیینه نبود تا خود را در او نظارهگر باشیم! لذا تعریف ها از شخصِ اوست.
از معاملههایی سخن میگفت که یکی دوباری شیرینیِشان را لمس کرده بودیم؛ میدانستم که حق میگفت.
سخنانش که تمام شد؛ دیدم که انسان کجا و منِ حقیر کجا!.
کلام را خلاصهتر کنیم؛ اگر نیتت کوچک باشد هرچند که عملِ بزرگی داشته باشی، به جایی نخواهی رسید!.
اعمال به اندازهی وسعتِ نیتِ تو؛ بزرگ میشوند.
#Aseman
۲.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳