پارت ۱۹ رمان ماه تاریک
ویو دانیال
ساعت ۸نیم پاشدم یه دوش گرفتم لباسامو پوشیدن صبحونمم کوفت کردم داشتم وسایل میزاشتم که صدا در اومد
در باز کردم و بعله این دخترک فسقلی
-سلاممم
+خونه تهنایی؟
-اره تنها زندگی میکنم
+اوکی اماده ای
-اره تقریبا...دو دقیقه بیا تو بشین تا من وسایلمو بزارم با هم بریم
+ اوکی
ویو صدف
رفتم تو خونه و خیلی خونه ی نوقلیه معمولی ای بود بعد از پنج دقیقه دانیال وسایلشو برداشتو رفتیم سمت خونه ی ما
+مامان بابا ببینید کی رو اوردمممم
صادق: سلام داداش
دانیال:سلام چرا تو اماده نیستی
صدف:خره دیگه گمشو برو امادع شو
مامان ص:سلام پسر...دانیال بودی دیگه؟من مامان صدفم
دانیال:عاا سلام...از اشناییتون خوشبختم ببخشید مزاحمتون شدیم
&نه بابا مراحمی
+بیا بریم بالا تو اتاق صادق
-اوکی
+تق تق تق
صادق:ها؟
+حاضری؟
صادق:منظور؟
+لختی؟
صادق:نچ
+اوکی اومدیم...
تا درو باز کردم دیدم لخته کههه رو مو برگردوندم سمت دانیال
+پدصگگگگ چرا نگفتی لختیییی
-خفه گمشو بیرون
+دانیال همینو عقب گرد کن بریم اتاق من
&اوکی
ویو دانیال
تصورم از اتاق صدف یه اتاق صورتی سفید کیوت بود ولی کاملا ۱۸۰ نه ۳۶۰ درجه چرخید
اتاقش تم مشکی سبز بود ولی خیلی جای خفنی بود جون میداد برای چیل کردن
+خب اینجا اتاق منه یه خورده تم پسرونه داره...میتونی رو تخت بشینی تا اون تخم جن اماده شه
-چه اتاق جالبی داری
+اوم خودم دکور کردم ولی هنو یه چی کمه
-چی؟
ساعت ۸نیم پاشدم یه دوش گرفتم لباسامو پوشیدن صبحونمم کوفت کردم داشتم وسایل میزاشتم که صدا در اومد
در باز کردم و بعله این دخترک فسقلی
-سلاممم
+خونه تهنایی؟
-اره تنها زندگی میکنم
+اوکی اماده ای
-اره تقریبا...دو دقیقه بیا تو بشین تا من وسایلمو بزارم با هم بریم
+ اوکی
ویو صدف
رفتم تو خونه و خیلی خونه ی نوقلیه معمولی ای بود بعد از پنج دقیقه دانیال وسایلشو برداشتو رفتیم سمت خونه ی ما
+مامان بابا ببینید کی رو اوردمممم
صادق: سلام داداش
دانیال:سلام چرا تو اماده نیستی
صدف:خره دیگه گمشو برو امادع شو
مامان ص:سلام پسر...دانیال بودی دیگه؟من مامان صدفم
دانیال:عاا سلام...از اشناییتون خوشبختم ببخشید مزاحمتون شدیم
&نه بابا مراحمی
+بیا بریم بالا تو اتاق صادق
-اوکی
+تق تق تق
صادق:ها؟
+حاضری؟
صادق:منظور؟
+لختی؟
صادق:نچ
+اوکی اومدیم...
تا درو باز کردم دیدم لخته کههه رو مو برگردوندم سمت دانیال
+پدصگگگگ چرا نگفتی لختیییی
-خفه گمشو بیرون
+دانیال همینو عقب گرد کن بریم اتاق من
&اوکی
ویو دانیال
تصورم از اتاق صدف یه اتاق صورتی سفید کیوت بود ولی کاملا ۱۸۰ نه ۳۶۰ درجه چرخید
اتاقش تم مشکی سبز بود ولی خیلی جای خفنی بود جون میداد برای چیل کردن
+خب اینجا اتاق منه یه خورده تم پسرونه داره...میتونی رو تخت بشینی تا اون تخم جن اماده شه
-چه اتاق جالبی داری
+اوم خودم دکور کردم ولی هنو یه چی کمه
-چی؟
۴.۵k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.