♡شروع مجدد پارت ۷♡
من: اهان خوب. ولی من که ندارم کوکی : لوازم ارایشی که داری من : اره ولی تو این اتاق نیستن کوکی: یعینی مثلا میخوای بگی من دوتا اتاق دارم و پز بدی من : خودت اتاق میکاپت با اتاق اصلیت یکیه؟ 😑 کوکی : خوب نه ات: هان چی شد کوکی : پس مجبورم واقعا روت کیس مارک بزارم ات: نه خیر نه اجازه نداری کوکی : باشه پس برو بیرون گردنتو ببین و بفهمن داشتیم نقش بازی میکردیم و بعد مجبور شیم جلو دوربین س*ک* س کنیم من: باش بابا اه داشتیم حرف میزدیم که دوربین روشن شد و من و کوکی از ترس لبامونو کوبوندیم بهم و شروع میکردیم به مک زدن و کوکی برای اینکه دیر بریم رو تخت من برد سمت میزو چسوندم به میز و کتم و دراوورد و میخواست لفتش بده و بعد رفا سراغ لباسم که با استرس داشت در میاوورد منم با استرس خدا خداد میکردم که دوربین خاموش شد من: وایی خدایا شکرت وایی کوکی: نزدیک بودا من: اره و کوکی : خوب الان باید روت کیس مارک بزارم من : اوهم و بردم رو تخت من: هوی چی کار میکنی کوکی : من که تا حالا نکردم به خاطر همین بلد نیستم وایساده من: باش سریع انجامش بده کوکی: باش
رفت سمت گردنم و شروع کرد به کیس مارک گذاشتن منم با اولم بود. و شروع کروم ناله های ریز کردن که صدای روشن شدن ظبت صدام اومد من : رفتم دم گوش کوکی و گفتم : نگران نباش مارو نمیبینن فقط دارن صدامون میشنون کوکی : باش بدیم و کوکی با صدای گردنم و بوس میکرد که دیگه تمومش کردیم و بعد چتد دقیقه که مثلا انجامش دادیم من یک لباس یقه اسکی پوشیدم و رفتیم
رفت سمت گردنم و شروع کرد به کیس مارک گذاشتن منم با اولم بود. و شروع کروم ناله های ریز کردن که صدای روشن شدن ظبت صدام اومد من : رفتم دم گوش کوکی و گفتم : نگران نباش مارو نمیبینن فقط دارن صدامون میشنون کوکی : باش بدیم و کوکی با صدای گردنم و بوس میکرد که دیگه تمومش کردیم و بعد چتد دقیقه که مثلا انجامش دادیم من یک لباس یقه اسکی پوشیدم و رفتیم
۱۱.۸k
۱۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.