ماه ابی
ماه ابی
پارت۳۴
ویو کوک:
موهاشو انقدر نوازش کردم که خابش برد لنو توی بغلم بود دستاش دور کمرم حلقه کرده بود تصمیم گرفتم بشینم پای گوشیم اول اینستام فیلم همون دختر بود زدم روش دیدم با قدرتای ماوراییش یه انسان داره رنج میده و چشاشم قرمز بود پایینش خوندم نوشته بود اسم این دختر وینیه و خیلی خطرناکه با این حالم که بچس خیلیارو کشته و..
-لنو راست میگفت
لنو از خودم جدا کردم رفتم سراغ اون خورده کاغذا برق و روشن کردم با هربدبختی بود درست کردم عکس همون دختر بود تازه فهمیده بودم کدوم روزنامه رو میگه رفتم سمت در درو قفل کردم ازون کاغذم یه عکس گرفتم به اعضا زنگ زدم گفتم بیان اینجا چند روز(جرر بیدار بودن) اعضا اومدن ازون دوربین رو در پشت درو دیدم دیدم اعضان جین و ته با دوست دختراشون بودن
-چرا با دوست دختراتون اومدین ممکنه بلایی سرشون بیاد(اروم)
جین: چرا اروم حرف میزنی(کمی بلند)
-هیس عه لنو خابه
اومدن تو همه چی براشون تعریف کردم
-واسه همین گفتم نباید دوست دختراتون بیارین
ته: بیبیییی نباید میو وردمت
دوز دخترش: من عاشق چیزای ترسناکم مهم نیس
(اسم دوست دختر ته: دویونگ اسم دوست دختر جین: سو)
سو: الحق که رفیق خودمی
دویونگ: عه توام
سو: اره عشقم
ته و جین: عهه
-زر نزنین لنو خابه واسه این گفتم بیاین که مواظب لنو باشین تازه حامله هم هس
همه شون خوشال شدن
جین: جوننن بیا وسططط عمو شدمم
ته: عاااا حالا قرش بده
نامی: بسه بیاین بشینین
ویو لنو:
بلند شدم دیدم کوک کنارم نیس دیدم برق حال پذیرایی روشنه و صدای پچ پچ میاد رفتم دیدم اعضا اومدن
+اینجا چه شکری میخورین؟
یونگی: کوک گفت بیاییم..
-عه خفه
یونگی: عیششش
-اینارو فرستادم بیان ازت مراقبت کنن
+از چه لحاز
-خب حق با تو بود اون دختر وینی بود یه ویدیو توی اینستا..
همرو گفت برام کمی ترسیدم اما مهم نبود
+عاا
جین: راستییییی مرسی مه دوباره عمومون میکنی
نامی: راست میگه
جیمین: همین که جین گفت
+خاهش مینمایم
یونگی: اصن میفهمی چی میگی؟
+اره ینی تو حرف نزنی نمیگن لالی
یونگی: گمشو عن
+عیشششششش
یونگی: عیشششش تر
+عیششش تر تر
یونگی: بسههه کص.کصشه پایهه
کوک کمی عصبی شد اما هیچی نگفت
-خب بسه برین تو اتاقاتون بخابین
همه رفتن منو کوکم رفتیم تو اتاق مشترکمون
-ببخشید که حرفت باور نکردم
+خب حق داری
-از چه لحاز
+از لحاز اینکه اگه توام همیچین حرفی میزدی من باور نمیکردم
-عا
+اره
کنار هم دراز کشیدیم که کم کم خابمون برد
ادامش پارت بد-
پارت۳۴
ویو کوک:
موهاشو انقدر نوازش کردم که خابش برد لنو توی بغلم بود دستاش دور کمرم حلقه کرده بود تصمیم گرفتم بشینم پای گوشیم اول اینستام فیلم همون دختر بود زدم روش دیدم با قدرتای ماوراییش یه انسان داره رنج میده و چشاشم قرمز بود پایینش خوندم نوشته بود اسم این دختر وینیه و خیلی خطرناکه با این حالم که بچس خیلیارو کشته و..
-لنو راست میگفت
لنو از خودم جدا کردم رفتم سراغ اون خورده کاغذا برق و روشن کردم با هربدبختی بود درست کردم عکس همون دختر بود تازه فهمیده بودم کدوم روزنامه رو میگه رفتم سمت در درو قفل کردم ازون کاغذم یه عکس گرفتم به اعضا زنگ زدم گفتم بیان اینجا چند روز(جرر بیدار بودن) اعضا اومدن ازون دوربین رو در پشت درو دیدم دیدم اعضان جین و ته با دوست دختراشون بودن
-چرا با دوست دختراتون اومدین ممکنه بلایی سرشون بیاد(اروم)
جین: چرا اروم حرف میزنی(کمی بلند)
-هیس عه لنو خابه
اومدن تو همه چی براشون تعریف کردم
-واسه همین گفتم نباید دوست دختراتون بیارین
ته: بیبیییی نباید میو وردمت
دوز دخترش: من عاشق چیزای ترسناکم مهم نیس
(اسم دوست دختر ته: دویونگ اسم دوست دختر جین: سو)
سو: الحق که رفیق خودمی
دویونگ: عه توام
سو: اره عشقم
ته و جین: عهه
-زر نزنین لنو خابه واسه این گفتم بیاین که مواظب لنو باشین تازه حامله هم هس
همه شون خوشال شدن
جین: جوننن بیا وسططط عمو شدمم
ته: عاااا حالا قرش بده
نامی: بسه بیاین بشینین
ویو لنو:
بلند شدم دیدم کوک کنارم نیس دیدم برق حال پذیرایی روشنه و صدای پچ پچ میاد رفتم دیدم اعضا اومدن
+اینجا چه شکری میخورین؟
یونگی: کوک گفت بیاییم..
-عه خفه
یونگی: عیششش
-اینارو فرستادم بیان ازت مراقبت کنن
+از چه لحاز
-خب حق با تو بود اون دختر وینی بود یه ویدیو توی اینستا..
همرو گفت برام کمی ترسیدم اما مهم نبود
+عاا
جین: راستییییی مرسی مه دوباره عمومون میکنی
نامی: راست میگه
جیمین: همین که جین گفت
+خاهش مینمایم
یونگی: اصن میفهمی چی میگی؟
+اره ینی تو حرف نزنی نمیگن لالی
یونگی: گمشو عن
+عیشششششش
یونگی: عیشششش تر
+عیششش تر تر
یونگی: بسههه کص.کصشه پایهه
کوک کمی عصبی شد اما هیچی نگفت
-خب بسه برین تو اتاقاتون بخابین
همه رفتن منو کوکم رفتیم تو اتاق مشترکمون
-ببخشید که حرفت باور نکردم
+خب حق داری
-از چه لحاز
+از لحاز اینکه اگه توام همیچین حرفی میزدی من باور نمیکردم
-عا
+اره
کنار هم دراز کشیدیم که کم کم خابمون برد
ادامش پارت بد-
۲۹.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.