ولیع توع با بقیشون فرق داریع ♡ part 6
ویو ا.ت : واتت فاخخخ
از بین این همععع ادممم اخعع چرااا مننن ¿¿¿
چراععععع ¿¿
ب کدامین دلیل ¿¿¿
ت فکروع و خیال بودم کععع مدیر یو صدام کرد :/
مدیر یو : ا.تت ¿¿
ا.ت : بلع
مدیر یو : خبب نظرت چیع ¿¿
ا.ت : راستش باید یکم فک کنمم :\
مدیر یو : این فک کردن میخادد اخععع ¿¿¿
پولش هم خوبعع هاا ^_^
ا.ت : باشعع .. حالا بزارید یکم فکرامو رو هم بزارمم .. تا فردا میگم نظرموعع :|
مدیر یو : باشع ا.تت
از اتاق مدیر یو زدم بیرونو ت فکر این بودم کعع چیکا کنمم &_&
ت این وضعیت تخمیممم
بع شدتت نیاز ب پولمم
صاب خونعع فک کنم این دفع میندازمون بیرون :\
هعببب
حالا چیکاااا کنممممم ○~○
هییییی
رو صندلیم نشستم و ب فک فرو رفتمم
مدیر یو گف 10 تا بیشتررر منیجر عوض کردععع
باوو چ خبرعععع ¿¿¿
پسس لقب |____ببر خشن____| رو الکی الکی انتخاب نکردن :/
___ چن مین بعع ___
وقتش بود کعع برم خونعهع
کیفم و وسیله هامو برداشتمو یه اسنپ گرفتم
و بع خونعع رفتم
رسیدم خونع
درو آروم باز کردم و رفتم ت خونع
ا.ت : میااا ..
میا : بلعع
ا.ت : بیا بیااا کارت دارمم
میا : اومدمم
رو مبل نشستم و ب میا گفتم کعع کنارم بشینع
ا.ت : ببین امروز مدیرع ازم خاس منیجر .. کیمم تهیونگ .. شمممم
باورت میشععععع
میا کع فعلا چشاش چارتا شدع بودد گف
: ا.تتت جدی میگیییعععع ○_○
ا.ت : ارعع .. خدمم هنو ت کفمم
میا : خبب حالا بگوعع چی گفتیی
ا.ت : گفتم باید بش فک کنم :/
میا : این فک کردن میخادد
ا.ت : اتفاقا مدیر یو هم همینو گف بم
میا : خب حق گفتععع باید قبول کنیاااا
میدونیعع باید همین ماه پولای قبلی اجارع رو با این ماه همرو باهم بدیممم ○__○
ا.ت : اوو شعتتتتت راس میگیاااا
میا : یا قبولش کن یا ت کوچه از ای به بع باید بخابیمم
ا.ت : ولیعع من نمیخام منیجر اون شممم
میا : ببین یا اون درتو میبندی یا میام میبندمشاا :/
اسکللل
نفمم
اصن از کجا معلوم اومد گرفتت
ا.ت : برو بابااا مدیرعع گف بیشتر از 10 تا منیجر عوض کردعععع
میا : .......
ادامع دارعععع
شرتا : 10 لایک
از بین این همععع ادممم اخعع چرااا مننن ¿¿¿
چراععععع ¿¿
ب کدامین دلیل ¿¿¿
ت فکروع و خیال بودم کععع مدیر یو صدام کرد :/
مدیر یو : ا.تت ¿¿
ا.ت : بلع
مدیر یو : خبب نظرت چیع ¿¿
ا.ت : راستش باید یکم فک کنمم :\
مدیر یو : این فک کردن میخادد اخععع ¿¿¿
پولش هم خوبعع هاا ^_^
ا.ت : باشعع .. حالا بزارید یکم فکرامو رو هم بزارمم .. تا فردا میگم نظرموعع :|
مدیر یو : باشع ا.تت
از اتاق مدیر یو زدم بیرونو ت فکر این بودم کعع چیکا کنمم &_&
ت این وضعیت تخمیممم
بع شدتت نیاز ب پولمم
صاب خونعع فک کنم این دفع میندازمون بیرون :\
هعببب
حالا چیکاااا کنممممم ○~○
هییییی
رو صندلیم نشستم و ب فک فرو رفتمم
مدیر یو گف 10 تا بیشتررر منیجر عوض کردععع
باوو چ خبرعععع ¿¿¿
پسس لقب |____ببر خشن____| رو الکی الکی انتخاب نکردن :/
___ چن مین بعع ___
وقتش بود کعع برم خونعهع
کیفم و وسیله هامو برداشتمو یه اسنپ گرفتم
و بع خونعع رفتم
رسیدم خونع
درو آروم باز کردم و رفتم ت خونع
ا.ت : میااا ..
میا : بلعع
ا.ت : بیا بیااا کارت دارمم
میا : اومدمم
رو مبل نشستم و ب میا گفتم کعع کنارم بشینع
ا.ت : ببین امروز مدیرع ازم خاس منیجر .. کیمم تهیونگ .. شمممم
باورت میشععععع
میا کع فعلا چشاش چارتا شدع بودد گف
: ا.تتت جدی میگیییعععع ○_○
ا.ت : ارعع .. خدمم هنو ت کفمم
میا : خبب حالا بگوعع چی گفتیی
ا.ت : گفتم باید بش فک کنم :/
میا : این فک کردن میخادد
ا.ت : اتفاقا مدیر یو هم همینو گف بم
میا : خب حق گفتععع باید قبول کنیاااا
میدونیعع باید همین ماه پولای قبلی اجارع رو با این ماه همرو باهم بدیممم ○__○
ا.ت : اوو شعتتتتت راس میگیاااا
میا : یا قبولش کن یا ت کوچه از ای به بع باید بخابیمم
ا.ت : ولیعع من نمیخام منیجر اون شممم
میا : ببین یا اون درتو میبندی یا میام میبندمشاا :/
اسکللل
نفمم
اصن از کجا معلوم اومد گرفتت
ا.ت : برو بابااا مدیرعع گف بیشتر از 10 تا منیجر عوض کردعععع
میا : .......
ادامع دارعععع
شرتا : 10 لایک
۳.۳k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.