پارت ۲۵(گزارش نکن)
جیمین
از اینکه یکی اینجوری اذیتم کنه خیلی بدم میاد
عصبی شدم و زود رفتم بیرون نگرانش شده بودم ولی نکنه چون هیچ حرفی نزدم و اومدم بیرون ناراحت شده
آه ولی مهم نیس
بورام: خب ما اومدیم
جیمین: ....
بورام: امم میخای بریم؟
جیمین : ....
بورام
راستش با این کارش ناراحتم کرد
اینکه رف بیرون میدونم هیچ حسی بهم نداره
ولی ..
الانم جواب نمیده ..
بورام: میشه جواب بدی؟؟
جیمین: .....
بورام: باتوم(بلند)
جیمین : صداتو نبر بالا(داد)
بورام
بخاطر اینکه سرم داد کشید بغض کردم
گوشیمو گذاشتم داخل کیفم و کیفمو بردم سریع رفتم بیرون لینا اومد دنبالم که یهو..
شرط : ۳۰ تا لایک ۱۵ تا کامنت
از اینکه یکی اینجوری اذیتم کنه خیلی بدم میاد
عصبی شدم و زود رفتم بیرون نگرانش شده بودم ولی نکنه چون هیچ حرفی نزدم و اومدم بیرون ناراحت شده
آه ولی مهم نیس
بورام: خب ما اومدیم
جیمین: ....
بورام: امم میخای بریم؟
جیمین : ....
بورام
راستش با این کارش ناراحتم کرد
اینکه رف بیرون میدونم هیچ حسی بهم نداره
ولی ..
الانم جواب نمیده ..
بورام: میشه جواب بدی؟؟
جیمین: .....
بورام: باتوم(بلند)
جیمین : صداتو نبر بالا(داد)
بورام
بخاطر اینکه سرم داد کشید بغض کردم
گوشیمو گذاشتم داخل کیفم و کیفمو بردم سریع رفتم بیرون لینا اومد دنبالم که یهو..
شرط : ۳۰ تا لایک ۱۵ تا کامنت
۳.۴k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.