وسوسه شیرین:پارت هفدهم
وسوسه شیرین:پارت هفدهم
_م..م..منو ببخش..
همونطور که به زور نفس میکشید با چشای پر از اشک گفت
+داشتی..داشتی میکشتیم..ببخشمت؟
_ا٫ت..باور کن..من ازون بغل کردنت منظوری نداشتم..فقط..فقط خوشحال بودم..چون احتمال خیلی زیاد تو موندنی بشی..ولی..حالا با این زخم سرم...نمیدونم..
+بزار بمیرم..خیلی سخته برات؟
_اهههه احمق اگه میخواستم بزارم بمیری که اینهمه مدت اخلاق مضخرفتو تحمل نمیکردم..
دستشو گرفتم و بلندش کردم
(با داد)
_ببین!نگاه کن..اینام مجرمای من بودن!میدونی جرمشون چی بود؟اعتراف نکردن و یا بی احترامی به من..ولی تو..تو هنوز سور و مرو گنده جلوم وایسادی و حتی یکمم شرمنده نیستی..
دوباره دستشو گرفتم ..روی صندلی نشوندمش و با همون تناب که کنار افتاده بود دستشو بستم...
_باید بابت گستاخ بودنت تاوان پس بدی!فعلا زوده..ولی..بالاخره...یه چند ساعتی رو همینجا بمون..خوب فک کن ببین..چه حسی داره..در ضمن..چند تا موجود قرقرو هم هستن..تنها نیستی..ببین چه حسی داره اطرافت باشن و تو تنها باشی!
_م..م..منو ببخش..
همونطور که به زور نفس میکشید با چشای پر از اشک گفت
+داشتی..داشتی میکشتیم..ببخشمت؟
_ا٫ت..باور کن..من ازون بغل کردنت منظوری نداشتم..فقط..فقط خوشحال بودم..چون احتمال خیلی زیاد تو موندنی بشی..ولی..حالا با این زخم سرم...نمیدونم..
+بزار بمیرم..خیلی سخته برات؟
_اهههه احمق اگه میخواستم بزارم بمیری که اینهمه مدت اخلاق مضخرفتو تحمل نمیکردم..
دستشو گرفتم و بلندش کردم
(با داد)
_ببین!نگاه کن..اینام مجرمای من بودن!میدونی جرمشون چی بود؟اعتراف نکردن و یا بی احترامی به من..ولی تو..تو هنوز سور و مرو گنده جلوم وایسادی و حتی یکمم شرمنده نیستی..
دوباره دستشو گرفتم ..روی صندلی نشوندمش و با همون تناب که کنار افتاده بود دستشو بستم...
_باید بابت گستاخ بودنت تاوان پس بدی!فعلا زوده..ولی..بالاخره...یه چند ساعتی رو همینجا بمون..خوب فک کن ببین..چه حسی داره..در ضمن..چند تا موجود قرقرو هم هستن..تنها نیستی..ببین چه حسی داره اطرافت باشن و تو تنها باشی!
۱۹۰
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.