چشم های باز پلک های بسته
#قسمتصدوسیونهم
بغلم کرد. اشکاش روی مقنهم ریخت. کنار اتوبان نشستیم؛ کاری غیر معمول و غریب.
یه نفر این گوشه اتوبان داشت برای خدا گریه میکرد؛ کاری غیر معمولتر و غریبتر. چه حالی شدم!
بغلش کردم. باهاش نشستم.
باهاش به از دست دادن یه عزیز فکر کردم.
باهاش به خدا متوسل شدم.
باهاش گریه کردم.
باید برای خدا از عزیزترین متعلقاتت بگذری تا خدا برات دعوتنامه اختصاصی بفرسته....
یه دعوتنامه اختصاصی...😉👆🏻🌹
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
بغلم کرد. اشکاش روی مقنهم ریخت. کنار اتوبان نشستیم؛ کاری غیر معمول و غریب.
یه نفر این گوشه اتوبان داشت برای خدا گریه میکرد؛ کاری غیر معمولتر و غریبتر. چه حالی شدم!
بغلش کردم. باهاش نشستم.
باهاش به از دست دادن یه عزیز فکر کردم.
باهاش به خدا متوسل شدم.
باهاش گریه کردم.
باید برای خدا از عزیزترین متعلقاتت بگذری تا خدا برات دعوتنامه اختصاصی بفرسته....
یه دعوتنامه اختصاصی...😉👆🏻🌹
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
۱.۴k
۱۳ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.