رویای شیرینم ۷p🤎

یک ماه بعد جونگکوک ویو:
توی این یکماه فهمیده بودم که عاشق ا.ت شدم و امروز میخواستم دعوتش کنم خوابگاه و بهش اعتراف کنم پس زنگ زدم بهش
+ الو؟
-سلام خوبی؟
+ممنون خوبم. کاری داشتی؟
-اممممم خب آره ...
+خب بگو دیگه
- راستش میخواستم بگم امشب ساعت ۸ میتونی بیای خوابگاه با اعضا دورهمی گرفتیم گفتن توعم دعوت کنیم
+ اممممم خب فکر کنم بتونم بیام
-باشه پس آدرسو واست میفرستم
+باشع منتظر...
-خدافظ
+اوهم خداحافظ
ایولللللللل خب بریم تو کارش کل خونه رو مرتب کردم راستش دروغ گفتم که تو خوابگاه تو خونه خودم گرفتم این مهمونی رو ولی با اعضا هماهنگ کردم بعد از کارای خونه رفتم بیرون خرید که یه گردنبند و چند دست لباس بگیرم...
ا.ت ویو :
وقتی دعوتم کرد خیلی خوشحال شدم ساعت ۳ بود و ۵ ساعت وقت داشتم پس ناهارمو خوردم رفتم حموم اومد بیرون یکم خوابیدم تا ساعت ۶ شد لباسی که تازه خریده بودم و پوشیدم و حسابی به خودم رسیدم موهامو هم که بخاطر این که بعد از حموم خوابیده بودم روش حالت دار شده بود رو دورم ریختم و راه افتادم چون تا اونجا تقریبا نیم ساعت راه بود
رسیدم زنگ درو زدم که کوک با یه تیپ خفن اومد دم در و درو برام باز کرد محوش شدم که با صدای اعضا به خودم اومدم و رفتم تو
اینم ۳ پارت جدید حمایت کنید لطفا هروقت ۵ تا کامنت رو رد کنه پارتهای بعدی رو میزارم 🫂🤍