We were just friends but...P.23
*یک سال بعد
*ا.ت ویو
خب ما تازه فارغ و تحصیل شدیم و الان سال اول دانشگاهیم جیمین تجربی خوند و دکتر شد منم تجربی بودم ولی سال اخر رشتمو عوض کردمو گرافیک خوندم . دوتامون از رشتمون راضی ایم جیمین الان داره دوره کاراموزی دکتر قلب رو میره منم پروژه های عملی مون رو تحویل میدم . منو جیمین همو خیلی دوست داریم و قراره ازدواج کنیم
هفته ی دیگه عروسیمونه و من خیلی براش ذوق دارم . امروز قراره با جیمین بعد از کارش بیاد دنبالم دانشگاه بریم لباس عروس ببینیم .
*بعد دانشگاه
جیمین : های بییی
ا.ت : سلامممممم*سوار ماشین شد
جیمین : خب کجا بریم ؟
ا.ت : من گشنمه
جیمین :*خنده می دونم پس اول بریم غذا بخوریم بعد بریم دنبال لباس عروس پرنسس
ا.ت : اوهوم اوهوم *ذوق
جیمین : *خنده
*رفتن غذا خوردن و بعد رفتن پاساژ توی لباس عروس فروشی
ا.ت : جیمین این خوبه ؟
جیمین : عام خیلی باز نیست ؟
ا.ت : یاااااااا جیمینااااااا بزار برم پرو کنم دیگه
جیمین : هعییییی باشه برو
ا.ت لباسو برداشت رفت تو پرو
ا.ت : جیمیننننننن
جیمین : جانم بیب ؟
ا.ت : بیا زیپ لباس منو ببند
جیمین : اوکی
جیمین رفت تو پرو و درو پشت سرش بست
*جیمین ویو
یک دو هفته ای می شد این بدن خوش فرمشو ندیده بودم به خاطر همین کرمم گرفت و وقتی رفتم تو چون زیپ لباسش تا کمرش باز بود دستامو از زیپ کردم تو و کمرشو گرفتم و به خودم چسبوندم
جیمین : دلم برای این بدن خوش هیکل تنگ شده بود
ا.ت : هی اقای پارک قرار شد بیای زیپو ببندی
جیمین دستشو می بره بالاتر و روی استخون دنده ی ا.ت قرار میگیره و انگشتاشو تکون میده
ا.ت : یااااااااااا نکنننننن
ا.ت : اصن نخواستم به اون اقاعه میگم بیاد ببنده
جیمین یهو جدی یمشه و دستاشو در میاره
جیمین : کدوم آقاعه ؟
ا.ت : همونی که بهم گفت خیلی خوشگلم و لباسو بهم داد
جیمین :*جدی و عصبی نگاش می کنه
ا.ت : غلط کردم ببند
جیمین : افرین
زیپو می بنده و میره بیرون بعدش هم ا.ت میاد بیرون
ا.ت : چطوره ؟
جیمین : خیلی بازه
ا.ت : کجاش بازه
جیمین : ترقوه هات معلومه
ا.ت : قشنگیش به همینه
جیمین : مال منن پس نه
ا.ت :هوفففففف
+لباس بعدی+
ا.ت : خوبه ؟
جیمین : نه خیلی شلوغه
ا.ت : اره منم پولک و مروارید دوست ندارم
+لباس بعدی+
ا.ت : خوبه ؟
جیمین : همینه
ا.ت : ایول
جیمین : خب پس بریم حساب کنیم
ا.ت : اوکی
*رفتن حساب کنن که یهو...
^ادامه دارد...^
×از پارت بعدی غم انگیز میشه😁×
*ا.ت ویو
خب ما تازه فارغ و تحصیل شدیم و الان سال اول دانشگاهیم جیمین تجربی خوند و دکتر شد منم تجربی بودم ولی سال اخر رشتمو عوض کردمو گرافیک خوندم . دوتامون از رشتمون راضی ایم جیمین الان داره دوره کاراموزی دکتر قلب رو میره منم پروژه های عملی مون رو تحویل میدم . منو جیمین همو خیلی دوست داریم و قراره ازدواج کنیم
هفته ی دیگه عروسیمونه و من خیلی براش ذوق دارم . امروز قراره با جیمین بعد از کارش بیاد دنبالم دانشگاه بریم لباس عروس ببینیم .
*بعد دانشگاه
جیمین : های بییی
ا.ت : سلامممممم*سوار ماشین شد
جیمین : خب کجا بریم ؟
ا.ت : من گشنمه
جیمین :*خنده می دونم پس اول بریم غذا بخوریم بعد بریم دنبال لباس عروس پرنسس
ا.ت : اوهوم اوهوم *ذوق
جیمین : *خنده
*رفتن غذا خوردن و بعد رفتن پاساژ توی لباس عروس فروشی
ا.ت : جیمین این خوبه ؟
جیمین : عام خیلی باز نیست ؟
ا.ت : یاااااااا جیمینااااااا بزار برم پرو کنم دیگه
جیمین : هعییییی باشه برو
ا.ت لباسو برداشت رفت تو پرو
ا.ت : جیمیننننننن
جیمین : جانم بیب ؟
ا.ت : بیا زیپ لباس منو ببند
جیمین : اوکی
جیمین رفت تو پرو و درو پشت سرش بست
*جیمین ویو
یک دو هفته ای می شد این بدن خوش فرمشو ندیده بودم به خاطر همین کرمم گرفت و وقتی رفتم تو چون زیپ لباسش تا کمرش باز بود دستامو از زیپ کردم تو و کمرشو گرفتم و به خودم چسبوندم
جیمین : دلم برای این بدن خوش هیکل تنگ شده بود
ا.ت : هی اقای پارک قرار شد بیای زیپو ببندی
جیمین دستشو می بره بالاتر و روی استخون دنده ی ا.ت قرار میگیره و انگشتاشو تکون میده
ا.ت : یااااااااااا نکنننننن
ا.ت : اصن نخواستم به اون اقاعه میگم بیاد ببنده
جیمین یهو جدی یمشه و دستاشو در میاره
جیمین : کدوم آقاعه ؟
ا.ت : همونی که بهم گفت خیلی خوشگلم و لباسو بهم داد
جیمین :*جدی و عصبی نگاش می کنه
ا.ت : غلط کردم ببند
جیمین : افرین
زیپو می بنده و میره بیرون بعدش هم ا.ت میاد بیرون
ا.ت : چطوره ؟
جیمین : خیلی بازه
ا.ت : کجاش بازه
جیمین : ترقوه هات معلومه
ا.ت : قشنگیش به همینه
جیمین : مال منن پس نه
ا.ت :هوفففففف
+لباس بعدی+
ا.ت : خوبه ؟
جیمین : نه خیلی شلوغه
ا.ت : اره منم پولک و مروارید دوست ندارم
+لباس بعدی+
ا.ت : خوبه ؟
جیمین : همینه
ا.ت : ایول
جیمین : خب پس بریم حساب کنیم
ا.ت : اوکی
*رفتن حساب کنن که یهو...
^ادامه دارد...^
×از پارت بعدی غم انگیز میشه😁×
۶.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.