p12
_ نمیتونم بگم( داد)
+ هیچ بهونه ای نداری واسه این کارت دیگه نمیخوام ببینمت( داد و گریه )
_ا.ت صب کن نرو ا. تتتت( داد
ا. ت ویو
از بار رفتم بیرون
گریه اجازه نمیداد جلوی چشممو ببینم
افتادم روی زمین
بلند بلندریه میکردم
عوضی من داشتم فراموشت میکردم
چرا برگشتی؟
یهو احساس کردم خیس شدم
بالا سرمو دیدم
داشت بارون میومد
انگار اسمون هم داشت با من گریه میکرد):
گریه هام شدیدتر شده بود
کوک ویو
گذاشت و رفت بیرون
رفتم بیرون دیدم داره کریه میکنه
بلند بلند داد میزد
بارون گرفته بود
ا. ت افتاد روی زمین
دیگه نتونستم تحمل کنم
با سرعت رفتم
براید بغلش کردم
+هی چیکار میکنی( اروم انقد کریه کرد نای حرف زدن نداشت)
_🗿
+ با مشت بی جونش میکوبید به سینم
رسیدن به ماشین
گذاشتمش روی صندلی
رفتم سوار ماشین شدم
+ کجاااا؟؟؟
_ خونمون
+ چی میگی من هیچ نسبتی با تو ندارمممم
_ مطمئنی بیب؟؟
تو چشماش زل زدم
+ چ.. چی میگی؟؟ من من بیبی تو نیستم
_امشب بهت نشون میدم
+ یعنی چی من نمیام!!
_ دیگه دیره بیب رسیدیم
پیاده شدم
انداختمش روی شونم
به کمرم مشت های بی جون میزد
رفتم خونه
بردمش اتاق
_ چطوره امشب دوباره مث قبل بشین بیب؟
+ نه نه من خیلی وقته رابطه نداشتم نمیتونم
_اروم پیش میریم اینطور بهتره نه؟
+ کوک
حرفشو با کوبوندن لبام رو لباش خورد
عجیب بود باهام همکاری میکرد
انداختمش رو تخت. ووو( کارهایی که خودتون میدونید )
خماری...
ادامه دارد
حمایت کنید بچه ها
دوستون دارم
+ هیچ بهونه ای نداری واسه این کارت دیگه نمیخوام ببینمت( داد و گریه )
_ا.ت صب کن نرو ا. تتتت( داد
ا. ت ویو
از بار رفتم بیرون
گریه اجازه نمیداد جلوی چشممو ببینم
افتادم روی زمین
بلند بلندریه میکردم
عوضی من داشتم فراموشت میکردم
چرا برگشتی؟
یهو احساس کردم خیس شدم
بالا سرمو دیدم
داشت بارون میومد
انگار اسمون هم داشت با من گریه میکرد):
گریه هام شدیدتر شده بود
کوک ویو
گذاشت و رفت بیرون
رفتم بیرون دیدم داره کریه میکنه
بلند بلند داد میزد
بارون گرفته بود
ا. ت افتاد روی زمین
دیگه نتونستم تحمل کنم
با سرعت رفتم
براید بغلش کردم
+هی چیکار میکنی( اروم انقد کریه کرد نای حرف زدن نداشت)
_🗿
+ با مشت بی جونش میکوبید به سینم
رسیدن به ماشین
گذاشتمش روی صندلی
رفتم سوار ماشین شدم
+ کجاااا؟؟؟
_ خونمون
+ چی میگی من هیچ نسبتی با تو ندارمممم
_ مطمئنی بیب؟؟
تو چشماش زل زدم
+ چ.. چی میگی؟؟ من من بیبی تو نیستم
_امشب بهت نشون میدم
+ یعنی چی من نمیام!!
_ دیگه دیره بیب رسیدیم
پیاده شدم
انداختمش روی شونم
به کمرم مشت های بی جون میزد
رفتم خونه
بردمش اتاق
_ چطوره امشب دوباره مث قبل بشین بیب؟
+ نه نه من خیلی وقته رابطه نداشتم نمیتونم
_اروم پیش میریم اینطور بهتره نه؟
+ کوک
حرفشو با کوبوندن لبام رو لباش خورد
عجیب بود باهام همکاری میکرد
انداختمش رو تخت. ووو( کارهایی که خودتون میدونید )
خماری...
ادامه دارد
حمایت کنید بچه ها
دوستون دارم
۴.۱k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.