ساحل عشق P۱۱💖
میک قبول کرد هر دوشون به سمت کلاس رفتن
* از زبون میتا * یهو یکی .... نه دوتا اره دوتا بودن صدام کردن و صدا رو با چشم دنبال کردم که دیدم اون دوتا دوست میا اومده بودن تو پشت بوم و منو صدا میکردن 😳و این برام عجیب بود ولی چون من یه جایی تو پشت بوم بودم که هیچ کس نمیشناخت اونا منو ندیدن ولی از اونجا اومدم پایین ولی قبل اینکه جواب بدم یکیشون رفت پایین که مثلا منو پیدا کنه و اون یکی دوستش که اسمش فکر کنم مین سو بود بازم صدام کرد که در مقابل گفتم : بلهه
مین سو : سلام !
میتا : سلام ،، کارم داشتی
مین سو : آها اره میگم داداشت تو کلاس حالش بد شده
میتا : چییییییییییییی؟؟؟؟؟
مین سو : ارههه میا هم اونجا پیششه !
میتا : باشه پیش زودتر بهم نشونشون بدههههه 😞
مین سو : باشه دنبالم بیا !!
( بچه دقت کردم دیدم از زبون مین و لین ( همون مین سو و سولین ) زیاد ننوشتم از الان به بعد میزارم ) * از زبون مین سو * به میتا گفتم که داداشت حالش بدشده ولی کاش نمیگفتم این الان پس میفته ولی قبل اینکه بریم کلاس به میک و سولین پیام دادم که برن کلاس بعدم سعی کردم میتا رو آروم کنم : نگران نباش چیز مهمی نی ولی یهو افتاد زمین
میتا : خب اونه که مهمه ( میتا تو دلش = یعنی بخاطره اتفاقای جدیده که میک این جوری شده واییی داداشم حال بد نشده باشه )( نویسنده : اه اه اه چندش )
* زبون مین سو * داشتیم با میتا راه میرفتیم که یهو هواسن نبود خوردم زمین و زانوم خونی شد البته نمیدونم چطوری با یه زمین خوردن خونی شد چون تاحالا که اینجوری نشده بود ولی وقتی خوردم زمین سریع میتا اومد سمتم و گفت : خوبییی ؟؟؟ چیزیت که نشد ؟؟؟؟
مین سو : نه خوبم فقط یه خراش کوچولوعه
ولی وقتی که میتا اون خون رو دید نمیدونم چرا سریع از جاش پاشد و برگشت
مینسو : چیزی شده حالت بده ؟؟؟؟
میتا : نه خوبم فقط من به خون حساسم
* از زبون میتا * یهو یکی .... نه دوتا اره دوتا بودن صدام کردن و صدا رو با چشم دنبال کردم که دیدم اون دوتا دوست میا اومده بودن تو پشت بوم و منو صدا میکردن 😳و این برام عجیب بود ولی چون من یه جایی تو پشت بوم بودم که هیچ کس نمیشناخت اونا منو ندیدن ولی از اونجا اومدم پایین ولی قبل اینکه جواب بدم یکیشون رفت پایین که مثلا منو پیدا کنه و اون یکی دوستش که اسمش فکر کنم مین سو بود بازم صدام کرد که در مقابل گفتم : بلهه
مین سو : سلام !
میتا : سلام ،، کارم داشتی
مین سو : آها اره میگم داداشت تو کلاس حالش بد شده
میتا : چییییییییییییی؟؟؟؟؟
مین سو : ارههه میا هم اونجا پیششه !
میتا : باشه پیش زودتر بهم نشونشون بدههههه 😞
مین سو : باشه دنبالم بیا !!
( بچه دقت کردم دیدم از زبون مین و لین ( همون مین سو و سولین ) زیاد ننوشتم از الان به بعد میزارم ) * از زبون مین سو * به میتا گفتم که داداشت حالش بدشده ولی کاش نمیگفتم این الان پس میفته ولی قبل اینکه بریم کلاس به میک و سولین پیام دادم که برن کلاس بعدم سعی کردم میتا رو آروم کنم : نگران نباش چیز مهمی نی ولی یهو افتاد زمین
میتا : خب اونه که مهمه ( میتا تو دلش = یعنی بخاطره اتفاقای جدیده که میک این جوری شده واییی داداشم حال بد نشده باشه )( نویسنده : اه اه اه چندش )
* زبون مین سو * داشتیم با میتا راه میرفتیم که یهو هواسن نبود خوردم زمین و زانوم خونی شد البته نمیدونم چطوری با یه زمین خوردن خونی شد چون تاحالا که اینجوری نشده بود ولی وقتی خوردم زمین سریع میتا اومد سمتم و گفت : خوبییی ؟؟؟ چیزیت که نشد ؟؟؟؟
مین سو : نه خوبم فقط یه خراش کوچولوعه
ولی وقتی که میتا اون خون رو دید نمیدونم چرا سریع از جاش پاشد و برگشت
مینسو : چیزی شده حالت بده ؟؟؟؟
میتا : نه خوبم فقط من به خون حساسم
۲.۵k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.