(دختری با شاخای مشکی پارت 23)
خب الان دیگه اردو تموم شده
آقای هندرسون: خب بچه ها با هم اتاقی هاتون برین
مکان: مدرسه
آنیا: وای خدا چقدر خسته شدم
بکی: آره خیلی
همه ی بچه های مدرسه توی سالن مدرسه بودن ( همونطور که میدونین آنیا وقتی توی جمعه بخاطر ذهن خوانیش خون دماغ میشه)
ذهن آنیا: وای نه دوباره خون دماغ شدم
دامیان میبینه که آنیا خون دماغ میشه و دامیان دست میندازه دور شکم آنیا و میگه
دامیان: خون دماغ شدی باید بری اتاق درمان
آنیا: نه نمیخواد خیلی درحقم خوبی کردی نمیخواد خودم میرم
دامیان: نخیر با من بیا
دست آنیا رو گرفتو بردش به سمته اتاق درمان
دامیان: بشین اینجا
آنیا: باشه
دامیان: بیا با این خونای دماغتو پاک میکنم
آنیا: نه نه لازم نیست
دامیان: خب الان تموم میشه
آنیا: ممنونم
دامیان: خواهش، چرا همش خون دماغ میشی معمولا ذهن خونا زیاد خون دماغ میشن
ذهن آنیا: ریدم
خب بچه ها پایان فصل یک دیگه تا تابستون پارت نمیدم 😔چون مامانم میخواد گوشی رو ازم بگیره و بزودی خرخون میشم🤓ویسگونمو میخوام پاک کنم بعد مدارسه ها دوباره نصب میکنم، پس منتظرم نباشین
آقای هندرسون: خب بچه ها با هم اتاقی هاتون برین
مکان: مدرسه
آنیا: وای خدا چقدر خسته شدم
بکی: آره خیلی
همه ی بچه های مدرسه توی سالن مدرسه بودن ( همونطور که میدونین آنیا وقتی توی جمعه بخاطر ذهن خوانیش خون دماغ میشه)
ذهن آنیا: وای نه دوباره خون دماغ شدم
دامیان میبینه که آنیا خون دماغ میشه و دامیان دست میندازه دور شکم آنیا و میگه
دامیان: خون دماغ شدی باید بری اتاق درمان
آنیا: نه نمیخواد خیلی درحقم خوبی کردی نمیخواد خودم میرم
دامیان: نخیر با من بیا
دست آنیا رو گرفتو بردش به سمته اتاق درمان
دامیان: بشین اینجا
آنیا: باشه
دامیان: بیا با این خونای دماغتو پاک میکنم
آنیا: نه نه لازم نیست
دامیان: خب الان تموم میشه
آنیا: ممنونم
دامیان: خواهش، چرا همش خون دماغ میشی معمولا ذهن خونا زیاد خون دماغ میشن
ذهن آنیا: ریدم
خب بچه ها پایان فصل یک دیگه تا تابستون پارت نمیدم 😔چون مامانم میخواد گوشی رو ازم بگیره و بزودی خرخون میشم🤓ویسگونمو میخوام پاک کنم بعد مدارسه ها دوباره نصب میکنم، پس منتظرم نباشین
۲.۵k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.