p31
جیمین رو شو برگردوند که
ات آرد رو ریخت توصورت جیمین
جیمین: اتتتتت عطسه کرد
ات: اخییی نمیدونستم اوپام انقدر کیوت عطسه میکنه
جیمین: الان بهت نشون میدم هر دوتا شون اردارو برداشتمت افتادن به جون هم همه جا آرد شده بود که یهو
زنگ در خورد
جیمین: یعنی کی میتونه باشه؟
ات: ای دونت نو
جیمین رفت درو باز کرد
تهیونگ: جیغغغغغ روحححح
یونگی: خاک توسرت این جیمنه
ات: سلام هههه
لوسی و مینسو: وای خاک عالم چتونه شما؟
جیمین: دوستتون کرمش فعال شده بود (خنده)
ات: یاااا اوپا
لوسی: اوپا؟
مینسو: چیشده ای شیطوناااا(خنده)
یونگی: عشقم فک کنم که مزاحم دوتا کبوتر عاشق شدیم(خنده)
همه: عشقممممم؟؟
مینسو: ای وای پیشی انگار ریدی(عصبی خجالت)
همه: پیشی؟
تهیونگ: میگم که نمیزارین بیایم تو؟
ات: ای وای ببخشید بیاین بشینید
همه رفتن تو خونه
یونگی: ما الان کجا بشینیم همه جا کثیف(خنده)
جیمین: خفه انگار من بودم که تا وقتی که مگس دورم نمیگشت نمیرفتم حموم یونگی جان
یونگی: جیمین خفه شو جلو مینسو اخهههه
مینسو: جر خورد از خنده
ات: اوپا بیا بریم صورتمونو بشوریم(لبخند)
همه جز جیمین: اوپا؟(نگاه های پرمعنی)
ات: بعدا بهتون توضیح میدیم و اینکه یونگی و مینسو شماهم باید بگین چخبره
رفتن صورتشونو شستن امدن
یونگی همه چیو توضیح داد
همه دست زدن
جیمین ات هم همینطور
ات: خب خب خوشحالم که هممون باهمیم اما مینجی چی؟
لوسی: فک کنم الان خواب باشه(خنده)
مینسو: اره بابا
جیمین: بچه ها چطوره فردا بریم بیرون؟
همه: یسسسسسسس من هستممم
ات: خب به مینجی هم فردامیگم
خب اینا حرف زدن ساعت2شب شده بود
لوسی خمیازه میکشه میگه
لوسی: وای خوابم میاد راستی پیشیت کجاست؟
تهیونگ: تو چیکار داری؟(عصبی)
مینسو...
ادامه دارد...
حمایت کنیدددد🥺💜
ات آرد رو ریخت توصورت جیمین
جیمین: اتتتتت عطسه کرد
ات: اخییی نمیدونستم اوپام انقدر کیوت عطسه میکنه
جیمین: الان بهت نشون میدم هر دوتا شون اردارو برداشتمت افتادن به جون هم همه جا آرد شده بود که یهو
زنگ در خورد
جیمین: یعنی کی میتونه باشه؟
ات: ای دونت نو
جیمین رفت درو باز کرد
تهیونگ: جیغغغغغ روحححح
یونگی: خاک توسرت این جیمنه
ات: سلام هههه
لوسی و مینسو: وای خاک عالم چتونه شما؟
جیمین: دوستتون کرمش فعال شده بود (خنده)
ات: یاااا اوپا
لوسی: اوپا؟
مینسو: چیشده ای شیطوناااا(خنده)
یونگی: عشقم فک کنم که مزاحم دوتا کبوتر عاشق شدیم(خنده)
همه: عشقممممم؟؟
مینسو: ای وای پیشی انگار ریدی(عصبی خجالت)
همه: پیشی؟
تهیونگ: میگم که نمیزارین بیایم تو؟
ات: ای وای ببخشید بیاین بشینید
همه رفتن تو خونه
یونگی: ما الان کجا بشینیم همه جا کثیف(خنده)
جیمین: خفه انگار من بودم که تا وقتی که مگس دورم نمیگشت نمیرفتم حموم یونگی جان
یونگی: جیمین خفه شو جلو مینسو اخهههه
مینسو: جر خورد از خنده
ات: اوپا بیا بریم صورتمونو بشوریم(لبخند)
همه جز جیمین: اوپا؟(نگاه های پرمعنی)
ات: بعدا بهتون توضیح میدیم و اینکه یونگی و مینسو شماهم باید بگین چخبره
رفتن صورتشونو شستن امدن
یونگی همه چیو توضیح داد
همه دست زدن
جیمین ات هم همینطور
ات: خب خب خوشحالم که هممون باهمیم اما مینجی چی؟
لوسی: فک کنم الان خواب باشه(خنده)
مینسو: اره بابا
جیمین: بچه ها چطوره فردا بریم بیرون؟
همه: یسسسسسسس من هستممم
ات: خب به مینجی هم فردامیگم
خب اینا حرف زدن ساعت2شب شده بود
لوسی خمیازه میکشه میگه
لوسی: وای خوابم میاد راستی پیشیت کجاست؟
تهیونگ: تو چیکار داری؟(عصبی)
مینسو...
ادامه دارد...
حمایت کنیدددد🥺💜
۱۴.۵k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.