ویو ات
ویو ات
اون خودش بود قاتل خانوادم
صبر کن چرا وقتی منو بوسید چیزیم نشد نکنه ...
ویو ته
تا بهش گفتم اسمم ته هست رفت
تازه مگه کوک نگفت اون فوبیا داره پس چرا وقتی پیش من بود اینطوری نمیشد
ویو ات رفتم خونه که لوسی رو دیدم که بم گفت
لوسی. ات میخام برم ی شرکت جدید ازمون بدم دارن کارمند جدید استخدام میکنن
ات . خب برو
لوسی . تو هم باهام بیا
ات .نهههه
ویو لوسی
دستشو گرفتم و بردمش شرکت
ویو ات
عجب شرکتی واو
دست لوسی رو گرفتم و وارد شدیم رفتیم پیش منشی که گفت شماره من ۸ و لوسی ۹ هست
ویو کوک
آه امروز شرکت استخدام جدید داره منم ازشون تست میگیرم داشتم با خودم کلنجار میرفتم که نوبت شماره ۸و۹ بود
اومدن داخل چیییی اون لوسی دو ات بودن
ویو لوسی
رفتم داخل که کوک پشت میز بلند شد
مکالمه لوسی و کوک و ات
لوسی. تو اینجا چکار میکنی .
ات سریع میره بیرون
کوک . هنوز تو شکه
ویو کوک
دلم واسش تنگ شده بود میخواست بره که دستشو گرفتم و بغلش کردم که شروع کرد گریه کردن منم گریم گرفت
ویو ات
وقتی کوک رو دیدم اومدم بیرون تا لوسی راحت باشه که یهو صدای یکی اومد که داشت داد میزد
رفتم جلو که از یکی از کارمندا بپرسم چه خبره
ات. چه خبر شده
کارمند . رعیس عصبانی شده
خودمو جا دادم و رفتم جلو که....
اون خودش بود قاتل خانوادم
صبر کن چرا وقتی منو بوسید چیزیم نشد نکنه ...
ویو ته
تا بهش گفتم اسمم ته هست رفت
تازه مگه کوک نگفت اون فوبیا داره پس چرا وقتی پیش من بود اینطوری نمیشد
ویو ات رفتم خونه که لوسی رو دیدم که بم گفت
لوسی. ات میخام برم ی شرکت جدید ازمون بدم دارن کارمند جدید استخدام میکنن
ات . خب برو
لوسی . تو هم باهام بیا
ات .نهههه
ویو لوسی
دستشو گرفتم و بردمش شرکت
ویو ات
عجب شرکتی واو
دست لوسی رو گرفتم و وارد شدیم رفتیم پیش منشی که گفت شماره من ۸ و لوسی ۹ هست
ویو کوک
آه امروز شرکت استخدام جدید داره منم ازشون تست میگیرم داشتم با خودم کلنجار میرفتم که نوبت شماره ۸و۹ بود
اومدن داخل چیییی اون لوسی دو ات بودن
ویو لوسی
رفتم داخل که کوک پشت میز بلند شد
مکالمه لوسی و کوک و ات
لوسی. تو اینجا چکار میکنی .
ات سریع میره بیرون
کوک . هنوز تو شکه
ویو کوک
دلم واسش تنگ شده بود میخواست بره که دستشو گرفتم و بغلش کردم که شروع کرد گریه کردن منم گریم گرفت
ویو ات
وقتی کوک رو دیدم اومدم بیرون تا لوسی راحت باشه که یهو صدای یکی اومد که داشت داد میزد
رفتم جلو که از یکی از کارمندا بپرسم چه خبره
ات. چه خبر شده
کارمند . رعیس عصبانی شده
خودمو جا دادم و رفتم جلو که....
۸.۲k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.